اداى امانت و صدق حديث
از اهمّ واجبات امانتدارى، وفاى به عهد و راستگويى است كه بودش نشانه ايمان و نبودش علامت نفاق است و در اهميت آن همين بس كه خداوند متعال در قرآن مجيد در مقام تعريف انبياء، آنان را با صفت «رسول امين» يا «ناصح امين» و صادق الوعد توصيف و معرفى میکند. مثلا درباره حضرت نوح میفرمايد:
«إذ قالَ لَهُمْ اخوُهُمْ نُوحٌ اَلا تَتَّقُونَ انّى لَكُمْ رَسُولٌ امينٌ.[١٠]
هنگامى كه برادرشان نوح به آنها گفت: آيا تقوا پيشه نمیکنيد؟ من براى شما رسول امينى هستم.»
در باره حضرت هود میفرمايد:
«اِذْ قالَ لَهُمْ اخُوهُمْ هُودٌ اَلا تَتَّقُونَ انّى لَكُمْ رَسُولٌ امينٌ.[١١]
هنگامى كه برادرشان هود گفت آيا تقوا پيشه نمیکنيد؟ من براى شما فرستاده امينى هستم.»
و در مورد ديگر در باره حضرت هود آمده است هنگامى كه مردم نسبت سفاهت و بيخردى و دروغ به او دادند در پاسخ گفت:
«يَا قَوْمِ لَيْسَ بى سَفاهَةٌ وَ لكِنّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمين ابَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبّى وَ اَنَا لَكُمْ ناصِحٌ امينٌ.[١٢]
اى قوم من! هيچ گونه سفاهتى در من نيست بلكه من فرستادهاى از طرف پروردگار جهانيانم. رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم و من خيرخواه امينى براى شما هستم.»
درباره صالح پيامبر نيز میفرمايد:
«اِذْ قَالَ لَهُمْ اخُوهُمْ صالِحٌ الا تَتَّقُونَ انّى لَكُمْ رَسُولٌ امينٌ.[١٣]
هنگامى كه صالح به آنها گفت: آيا تقوا پيشه نمیکنيد؟ به راستى من براى شما فرستاده امينى هستم.»
و هنگامى كه قوم لوط فرستادگان خدا را تكذيب كردند، قرآن كريم میفرمايد:
«اِذْ قالَ لَهُمْ اخُوهُمْ لُوطٌ الا تَتَّقُونَ انّى لَكُمْ رَسُولٌ امينٌ.[١٤]
هنگامى كه برادرشان لوط به آنها گفت: آيا تقوا پيشه نمیکنيد؟ به راستى من براى شما رسول امينى هستم.»
همچنين در باره شعيب پيامبر نيز آمده است:
«إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمينٌ.[١٥]
هنگامى كه شعيب به آنها گفت: آيا تقوا پيشه نمیکنيد؟ به راستى من براى شما رسول امينى هستم.»
در باره حضرت موسى نيز قرآن میفرمايد:
«وَ لَقَدْ فَتنّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَريمٌ. اَنْ ادُّوا اِلَىَّ عِبادَ اللَّهِ اِنّى لَكُمْ رَسُولٌ امينٌ.[١٦]
ما قبل از اينها قوم فرعون را آزموديم و رسول بزرگوارى به سراغ آنها آمد كه بندگان خدا را به من بسپاريد [: بنى اسرائيل را آزاد كنيد و به رسول خدا بسپاريد] كه من فرستاده امينى هستم.»
در مورد ديگر هنگامى كه حضرت موسى متوجه جانب مدين شد، قرآن میفرمايد:
«وَ لَمّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ اُمَّةً مِنَ النّاسِ يَسْقُونَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقى حَتّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ ابُونا شَيْخٌ كَبيرٌ فَسَقى لَهُما ثُمَّ تَوَلّى الَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إنّى لِما انْزلْتَ اِلَىِّ مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ.[١٧]
هنگامى كه به [چاه] آب مدين رسيد گروهى از مردم را در آنجا ديد كه چارپايان خود را سيراب میکنند و در كنار آنها دو زن را ديد كه مراقب گوسفندان خود هستند [و به چاه نزديك نمیشوند]. موسى به آنها گفت:
كار شما چيست [و چرا گوسفندان خود را آب نمیدهيد]؟ گفتند: ما آنها را آب نمیدهيم تا چوپانها همگى خارج شوند و پدر ما پيرمردى شكسته و سالخورده است. موسى به [گوسفندان] آنها آب داد، آنگاه رو به سوى سايه آورد و عرض كرد: پروردگارا! هر خير و نيكى بر من فرستى من به آن نيازمندم.»
سپس قرآن مجيد میفرمايد: يكى از آن دو دختر به سراغ حضرت موسى آمد و در حالى كه با نهايت شرم و حيا گام بر میداشت گفت پدرم از تو دعوت میکند تا مزد سيراب كردن گوسفندان ما را به تو بپردازد.[١٨]
وقتى حضرت موسى نزد شعيب آمد:
«قالَتْ اِحْديهُما يَا ابَتِ اسْتَأجِرْهُ اِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأجَرْتَ الْقَوِىُّ الامينُ.[١٩]
يكى از آن دو به پدرش گفت: پدرم! او را استخدام كن، چرا كه بهترين كسى را كه میتوانى استخدام كنى اين [جوان] قوى و امين است.»
اينها برخى از آياتى بود كه خداى متعال در مقام توصيف بعضى از انبياء بيان كرده و اين خود دليل بر اهميت امانتدارى است. به هر حال، قرآن مجيد به مردم دستور میدهد كه به پيروى از انبياء عليهم السلام امين باشند و در صورتى كه امانتى به آنها داده شد در حفظ آن بكوشند و امانت را به صاحبانش بازگردانند:
«اِنّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ انْ تُؤَدُّوا الاَمانَاتِ اِلَى اَهْلِهَا ....[٢٠]
خداوند به شما فرمان میدهد كه امانتها را به صاحبانشان برسانيد ....»
و آنگاه كه قرآن مجيد ويژگیها و خصوصيات مؤمنان را برمیشمارد، از اداى امانت و وفاى به عهد و پيمان ياد میکند:
«وَ الَّذيْنَ هُمْ لَاماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ.[٢١]
آنها كه امانتها و عهد خود را مراعات میکنند.»
نظرات شما عزیزان: