پیامبر اسلام در تورات و انجیل
گرچه پیامبران هدایت کنندگان به مسیر سعادتند و قبول دعوت آنها مساوی است با عبور به سلامت بشر از راهی که بدان اشراف ندارد، اما در عین حال سر تسلیم داشتن چیزی است که طبعی سالم و حقیقت طلب می خواهد و هرکسی حتی اگر درک طریق سعادت را هم بکند معلوم نیست بتواند با خود کنار بیاید و به راحتی بر روی نفس سرکش طغیانگر پا بگذارد و از راهنمای طریق سعادت و حقیقت فرمانبری کند.
خداى سبحان در آیه 157 سوره اعراف چنین فرموده است:
«الذین یتبعون الرسول النبى الامى الذی یجدونه مكتوبا عندهم فى التوراة والانجیل یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنكر...».
هم آنان که پیروی کنند از آن رسول (ختمی) و پیغمبر امّی که در تورات و انجیلی که در دست آنهاست (نام و نشان و اوصاف) او را نگاشته مییابند که آنها را امر به هر نیکویی و نهی از هر زشتی خواهد کرد...
همچنین براساس آیه سوره صف، حضرت عیسی علیه السلام خود را مبشر پیامبرى به نام «احمد» مى داند:
«و اذ قال عیسى بن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیكم مصدقا لما بین یدى من التوراة و مبشرا برسول یاتی من بعدى اسمه احمد فلما جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین». (سوره صف، آیه 6)
و هنگامی که عیسی مریم به بنی اسرائیل گفت: من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت کتاب تورات که مقابل من است تصدیق میکنم و نیز (شما را) مژده میدهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش (در انجیل من) احمد است بیاید. چون آن رسول ما با آیات و معجزات به سوی خلق آمد گفتند: این سحری آشکار است.
این آیات نشان می دهد که در عصر نزول قرآن، اوصاف رسول اكرم صلى الله علیه و آله در تورات و انجیل موجود بوده است و اهل کتاب آن را می یافته اند. اما غالب آنهائی که اهل مطالعه تورات و انجیل بوده از این مطالب با خبر بودند، اساسا کتابهای الهی را نه بخاطرعمل بلکه صرفا از روی تعبد یا برای استفاده از آن در موقعیت هایی که نفع زودگذرشان در آن بود می خواندند.
از آنجا که بعدا تورات و انجیل دستخوش تحریف شد (آنگونه که پیش از آن هم شده بود) ، بسیاری از بشارت ها به ظهور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حذف شده است. اما همچنان عبارات اندکی وجود دارد که از آنها بشارت به پیامبر اسلام را می توان دریافت.
پیامبر اکرم (ص) در تورات
از نمونه هایی که در تورات به وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله اشاره شده است جملاتی است که در خطاب به حضرت موسی علیه السلام در سفر تثنیه از عهد عتیق آمده است:
نبى اى را از براى ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم كرد و كلام خود را در دهانش خواهم گذاشت و هر آن چه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت و هر كسى كه سخنان مرا، كه او به اسم من مى گوید، نشنود من از او مطالبه خواهم كرد.[۱]
مسیحیان به بیانى كه در كتاب اعمال رسولان آمده است،[۲] مصداق این بشارت را حضرت عیسی مسیح علیه السلام مى دانند. اما قرائنی در عبارات این کلام وجود دارد که نشان می دهد این عبارات به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اشاره دارد. یکی از آنها عبارت " از میان برادران ایشان " است.
كتاب مقدس از حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان دوست و خلیل خدا یاد مى كند. حضرت ابراهیم علیه السلام دو همسر به نام هاى ساره و هاجر داشت. هاجر اولین پسر حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل علیه السلام، را به دنیا آورد. در این زمان، حضرت ابراهیم علیه السلام هشتاد و شش ساله بودند.[3] هنگام عهد خدا با حضرت ابراهیم علیه السلام، حضرت اسماعیل علیه السلام یگانه فرزند ایشان بود.[4]
همسر دیگر حضرت ابراهیم، ساره، نیز در ایام پیرى حامله شد و پسرى زایید و حضرت ابراهیم علیه السلام نام او را اسحاق نهادند. در آن هنگام، حضرت ابراهیم علیه السلام صد ساله بودند.[5]
عهد عتیق فرزندان اسماعیل و فرزندان اسحاق را در مقابل یكدیگر با هم برادر خوانده است.[6] فرزندان اسحاق یهودى و فرزندان اسماعیل عرب زبان بودند. حضرت محمد صلى الله علیه و آله از نژاد اسماعیل، فرزند اول ابراهیم خلیل الله علیه السلام، بود كه خداوند او را از میان برادران اسرائیل - یعنى از نژاد اسماعیل - برگزید و این دقیقا همان چیزى است كه در خطاب به حضرت موسی علیه السلام آمده است.[7]
عبارت دیگر که با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تطبیق دارد این عبارت است: "و كلام خود را در دهانش خواهم گذاشت و هر آن چه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت"
در كتاب اشعیاى نبى علیه السلام چنین آمده است: و آن طومار را به كسى كه خواندن نداند، داده، گویند؛ این را بخوان و او مى گوید؛ خواندن نمى دانم.»[8]
پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله چهل ساله بودند كه در غار حرا، در شب بیست و هفتم ماه رجب، جبرئیل امین ایشان را با زبان مادریشان مورد خطاب قرارداد و فرمود: بخوان، او فرمود: من خواندن نمى دانم. به او گفته شد: به نام خداوند كریم خود بخوان.[9]
این چنین فرشته وحى، كلمات الهى را بر دهان مبارك پیامبر صلى الله علیه و آله گذاشت و ایشان نیز به همان صورتى كه به ایشان وحى و القا شده بود، تكرار كردند و به مردم ابلاغ نمودند.
در قرآن کریم، سوره هاى متعددى وجود دارد كه با كلمه «قل » آغاز شده اند. همچنین آیات فراوانى وجود دارد كه در ابتداى آن ها كلمه «قل » وارد شده است. تمام این ها نشانگر آن است كه فرشته وحى كلام الهى را بر دهان حضرت رسول صلى الله علیه و آله گذاشته است. آن حضرت مكتب ندیده بودند و در تمام عمر شریف خود هرگز قلم به دست نگرفتند. معلم او فقط قادر توانا بود: «وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى». (سوره نجم، 3-5)
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت × به غمزه مساله آموز صد مدرس شد[10]
جمله دیگری که در این بخش از تورات آمده است این است: "و هر كسى كه سخنان مرا، كه او به اسم من مى گوید، نشنود من از او مطالبه خواهم كرد."
در سراسر قرآن کریم، كه معجزه جاوید پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله است، یك اظهارنظر و تفسیر و حتى یك كلمه و اشاره از خود پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله یا از یاران مؤمن و صدیق او دیده نمى شود. قرآن كریم، به تمامى، وحى و كلام خدا و از زبان خداست.
113 سوره از 114 سوره قرآن كریم با «به نام خداوند بخشنده مهربان» شروع شده است. تنها در ابتداى «سوره توبه » است كه «بسم الله الرحمن الرحیم » وجود ندارد. دلیل آن هم خطاب خاص این سوره مباركه به مشركان است.
مسلمانان به تبع پیامبر خود، هر امرى را با نام خدا شروع مى كنند و هر كارى را كه با نام اقدس خدا شروع نشود ابتر مى دانند. اما مسیحیان امور خود را با نام خدا شروع نمى كنند، بلكه با نام «پدر، پسر، روح القدس » شروع مى كنند، در حالى كه خدا اسمى است كه جنسیت بردار نیست. بنابراین، پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله كه از خدا و به نام خدا سخن مى گفت، مصداق اتم این بشارت است.
نظرات شما عزیزان: