تسبیح موجودات در پهنهی آفرینش
بخش پنجم: فرضیه جهل | ۲
تسبیح موجودات در پهنهی آفرینش
بسیار مناسب است که در این جا بحثی را که قرآن در زمینهی تسبیح همهی موجودات جهان دارد، بازگو کنیم، تا روشن شود که سرچشمهی خداشناسی علم است یا جهل.
آیاتی که سخن از «تسبیح» و «حمد» تمامی ذرّات جهان هستی میگوید گواه زندهی دیگری بر استدلال از طریق نظام کائنات برای اثبات وجود خداست. در قرآن میخوانیم:
«یُسَبّحُ للهِ ما فِی السَّموَاتِ وَ مَا فِی الأرْضِ؛ آن چه در آسمانها و زمین است همواره تسبیح خدا را میگویند».[١]
و در آیهی دیگری میخوانیم:
«و إنْ مِنْ شَیءٍ إلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لَا تَفْقَهوُنَ تَسْبیْحَهُم؛ و هر موجودی تسبیح و حمد خدا میگوید امّا شما نمیفهمید»![٢]
به علاوه در آیاتی نیز سخن از تسبیح پرندگان، درختان، رعد و مانند آنها آمده است.
میدانیم حقیقت «تسبیح» منزّه و پاک دانستن از عیب و نقص و حقیقت «حمد» ستایش از کسی به خاطر نقاط قوّت و مثبت اوست.
و به تعبیر دیگر، تسبیح در برابر «صفات جلال» (صفات سلبیّه) و حمد در برابر «صفات جمال» (صفات ثبوتیّه) است، یعنی تسبیح در برابر عیوبی است که ندارد و حمد در مقابل کمالاتی است که دارد.
این نیز روشن است که تمامی ذرّات این عالم، کوهها، درختان، پرندگان، دانههای باران، سنگریزهها، و ذرّات سلولها و اتمها، زبان و ادراک ندارند تا جملهبندی کرده و تسبیح و حمد خدا گویند، بلکه آنها هر چه میگویند با زبان حال و زبان تکوین است.
آنها با نظام دقیق و حیرتانگیز خود، با ساختمان موزون و حساب شده، با دقّت و ظرافتی که در آنها به کار رفته، خلاصه با تمام هستی خود، نشانهای از هستی آفریدگار و علم بیپایان و قدرت بیانتهای او هستند.
همان طور که یک بنای پر شکوه باستانی، یک قصیده یا غزل زیبا و پر معنا، یک کتاب آموزندهی بامحتوا و ابتکارهای فوق العاده، با زبان حال، ثنا خوان معمار، سراینده، و نویسندهی آن است، این آثار از ذوق، سلیقه، ابتکار، ظرافت طبع و نکته سنجی ابداع کنندگان آنها حکایت میکند، و آنها را از کج سلیقگی، بیذوقی و جمود تنزیه نموده و پاک میشمرد؛ و این تسبیح و حمد این آثار در برابر مبدعان آنهاست، البتّه تسبیحی محدود و ستایشی در چارچوبهی معیّن، زیرا در این جا سخن از موجود محدودی به نام انسان در میان است.
همچنین تمام اتمهای جهان مادّه و سلّولهای بدن انسان، برگهای درختان، کهکشانها، و منظومهها به صورت وسیع و نامحدودی از قدرت خلّاقیّت و ابداع، و مبرّا بودن از جهل و ضعفِ مبدأ جهان هستی سخن میگویند. ممکن است گفته شود اگر منظور این است پس چرا در یکی از آیات بالا میگوید:
«شما تسبیح آنها را نمیفهمید»؟
پاسخ این سئوال چندان پیچیده نیست، زیرا ما آن چه از اسرار کائنات میدانیم گر چه بسیار است و دهها میلیون کتاب در مورد آنها به وسیلهی دانشمندان نوشته شده[٣] ولی تمام آن چه را که ما میدانیم در مقابل آن چه نمیدانیم، قطرهی کوچکی است در برابر یک اقیانوس، با این حال به طور کامل صحیح است که گفته شود شما تسبیح آنها را نمیفهمید یعنی آن چه میفهمید آن قدر ناچیزاست که به حساب نمیآید.
کوتاه سخن این که:
١ـ هیچ دانشمند خدا پرست فیلسوف الهی، کتاب آسمانی و نوشتهی متقن مذهبی، خدا را در زوایای تاریک این جهان نمیجوید، بلکه در همه جا روشناییها است که روشنی ایمان را در قلب ما پرتو افکن میکند، با این حال معلوم نیست طرفداران فرضیّهی جهل، روی چه پایهای فرضیّهی خود را بنا کردهاند؟
٢ـ تأثیر غیر قابل انکار عدم درک صحیح از مسائل مذهبی، و بدآموزیها، و سوء تعبیرها در این زمینه ـ به خصوص در مسألهی مورد بحث ـ در بیشتر موارد در میان افراد بیسواد و یا کم سواد و به طور کلّی افراد تعلیم نیافته دیده میشود، و آنها هستند که شاید چنین میپندارند، که برای پی بردن به جهان ماورای طبیعت باید به سراغ پدیدههایی رفت که علل آن هنوز شناخته نشده و آن را دربست در اختیار عامل ماورای طبیعی میگذارند.
قابل توجّه این که این گونه افراد همیشه به سراغ ما فوق طبیعت نمیروند، بلکه در بسیاری از موارد ابداع کنندهی این حوادث را یک سلسله عوامل طبیعی موهوم میشمارند. برای پیدایش زلزله، رعد و برق، قوس و قزح، رنگ شفق و امثال آنها افسانههایی به هم میبافتند که در بسیاری اوقات نه رنگ مذهبی داشت و نه جنبهی ماورای طبیعی، بلکه جنبهی طبیعی امّا خرافی داشت.
٣ـ مسألهی مهمّی که در این جا حتّی برای بسیاری از دانشمندان طبیعی ماتریالیست مشتبه شده این است که گمان میکنند ما بر سر دو راهی قرار داریم، یا باید علل طبیعی را بپذیریم یا خدا را، و هرگز قبول این دو با هم سازگار نیست.
و به تعبیر دیگر تصوّر میکنند اعتقاد به وجود خدا یعنی مبدئی که به طور مستقیم و بدون هیچ گونه واسطه، پدیدهها را به وجود آورده و بنابراین کشف هر علّت طبیعی، مساوی با نفی دخالت خدا در آن است.
و به تعبیر روشن تر این جهان وسیعی که از علل طبیعی آن آگاهیم، از قلمرو حکومت خدا بیرون است، و تنها زمانی خود را نشان میدهد که در مسیر حوادث و علل آن، مانعی ایجاد کند، و قانون علیّت را بر هم زند.
شگفتآور این که چنین اشتباه عجیب و باور نکردنی حتّی برای شخصی مثل «انیشتین» رخ داده است.
به عقیدهی ما این گونه افراد باید قبل از هر چیز، فکر و روح خود را از هر گونه تصوّر مذهبی بشویند و از نو دربارهی مذهب آموزش ببینند، زیرا این پندار به قدری از حقیقت دور است که به هیچ وجه قابل اصلاح نیست!
یک فیلسوف الهی، جهان را مجموعهای از اسباب و علل حساب شده و خدا را مسبّب الاسباب و حافظ اسباب، و مهیمن (نگاه دارنده) و قیّوم (برپا دارنده) آنها میداند، خدایی که هیچ گاه بدون اسباب، کاری انجام نمیدهد، و جملهی:
«أبَی اللهُ أنْ یَجْرِیَ الأُمُورَ إلَّا بأسْبَابِهَا؛ خداوند إبا دارد از این که پدیدهها بدون دخالت علّتشان بوجود آید».
که مضمون روایات است، معرّف طرز تفکر، در این مکتب است.
و به این ترتیب نه تنها قانون علّیّت را انکار نمیکند بلکه جهان طبیعت و علل و اسباب آنها را خواسته و فعل خدا میشمرد.
یک فیلسوف الهی هیچ گاه خدا و تأثیر او را در جهان هستی در ردیف و همدوش علل طبیعی نمیشمرد بلکه ما فوق آنها میداند؛ زیرا آنها هر چه دارند از او دارند و اکنون نیز حافظ، نگاهبان و اثر بخش به آنها اوست، و همه مطابق برنامهی او و به فرمان او میگردند و انجام وظیفه میکنند؛ بنابراین از نظر او دانشمندان علوم طبیعی ـ به گفتهی «هرشل» طبیعی دان معروف ـ همگی دست به دست هم دادهاند تا «کاخ علم» یعنی «کاخ عظمت خدا» را بر پا دارند.
یک فیلسوف الهی در عین اعتراف به قبول اصل علّیّت و حکومت آن بدون استثنا بر همه چیز، همهی علّت و معلولها را وابسته به ذات پروردگار میداند؛ حتّی بر خلاف آن چه بعضی میپندارند معجزات را استثنای در قانون علّیّت نمیبیند، بلکه در مورد آنها معتقد به علل غیر عادّی است.
خودآزمایی
١- حقیقت «تسبیح» را شرح دهید.
٢- تأثیر غیر قابل انکار عدم درک صحیح از مسائل مذهبی، و بدآموزیها، و سوء تعبیرها در این زمینهها، بیشتر در میان چه کسانی دیده میشود؟
٣- یک فیلسوف الهی، جهان را (از نظر رابطه علت و معلولی) چگونه مینگرد و تفسیر میکند؟
پی نوشت ها
[١]. سورهی جمعه، آیهی ١.
[٢]. سورهی اسراء، آیهی ٤٤.
[٣]. کتابخانهی کنگرهی آمریکا بیش از هفتاد میلیون کتاب در موضوعات مختلف به زبانهای گوناگون دارد!
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
نظرات شما عزیزان: