کار فرهنگی چیست؟
کار فرهنگی مثل ساختوساز نیست که آدم بگوید خیلی خوب، این زمین، این هم مصالح، حالا بروید بسازید. کار فرهنگی مصالحش خیلی سخت گیر میآید؛ معمار و استادکارش خیلی دشوار به دست میآید. لذاست که به نظر من توی کار فرهنگی یک مقداری بایستی اهتمام ورزید. اولاً ببینیم ما چه قلم از قلمهای کار فرهنگی را اهمیت میدهیم.(قسمتی از بیانات امام خامنه ای در دیدار هیئت دولت89/6/8)
اشاره: یه گزارش تریبون مستضعفین متن زیر ویراسته و پیراسته شده سخنرانی حجتالاسلام نظافت در سال گذشته و در جمع معتکفین تشکل فرهنگی سراج است. این اعتکاف در مسجد صدیقیهای مشهد برگزار شده بود و مجله مسجدما آنرا منتشر کرده است. خواندن این متن را به تمام آنهایی که دستی در فعالیتهای فرهنگی دارند توصیه میکنیم.
حجت الاسلام نظافت
به فکر «خودتان» باشید
خداوند در قرآن به پیامبر(ص) میفرماید: «ای پیامبر! نیمی از شب را بیدار بمان و به تلاوت قرآن و نماز شب بپرداز». یعنی تو که میخواهی کار فرهنگی بکنی و روز باید به مدت طولانی در میان مردم و جامعه حضور داشته باشی، برای اینکه در برخورد با آنها کم نیاوری، ضایع نشوی، به خسارت ننشینی و جهنمی نشوی، باید شب در خلوت، انرژی معنوی کسب کنی و خودت را تغذیه کنی.
کار فرهنگی کردن یعنی نجات غریق بودن و کسی که میخواهد دیگران را نجات بدهد، نسبت به آن کسی که میخواهد فقط خودش را نجات بدهد به ریاضتها و تمرینهای بیشتری نیاز دارد. مؤید این مطلب، کلام امیرالمؤمنین (ع) است که میفرماید: «من نمیخواهم شما را اصلاح کنم به قیمت فاسد کردن خودم»، یعنی اصلاح مردم وقتی ارزش دارد که به خود ما لطمهای نزند. منتهی دو جور «خود» داریم؛ یک خود حیوانی و یک خود ملکوتی، عرفانی و الهی.
«یا أیها الناس أنتم الفقراء إلی الله»؛ شما فقر محض هستید. مگر فقیر میتواند به فکر منافع خودش نباشد؟ فقیر به همه چیز از منظر منفعت خود نگاه میکند. رویکردی هم که به اصلاح جامعه دارد، در مسیر سازندگی و رشد و قرب او به خدا مطرح است. این از وسوسههای شیطان است که آدم به فکر دیگران باشد ولی به فکر خودش نباشد. آن بهشتی که قرار است من در آن نباشم چه ارزشی دارد؟
در مورد خوراک روحتان بخل نورزید
پس ایثار یعنی چه؟ ایثار یعنی اول دیگران؛ این یک معامله است. ایثارگر میبیند چیز دیگری به دست میآورد که میارزد. گاهی خدمت به دیگران برای تغذیهی جان است. «شهید» خاطرش جمع است که به بهشت میرود، قرار نیست خودش به جهنم برود. هیچ پیامبری حاضر نیست گناه کند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «من میدانم چطور کژی شما راست میشود و کارهایی که معاویه انجام میدهد، بهترش را بلدم ولی مشکلی هست؛ لا أرید إصلاحکم بإفساد نفسی، این بها را حاضر نیستم بپردازم.» در جای دیگری میفرماید: «چشمهایتان را بیدار نگه دارید، شکمهایتان را لاغر کنید، از بدنتان بگیرید و به جانتان ببخشید»؛ لذا در مورد خوراک روحتان بخل نورزید، او هم نیاز به آب و غذا و توجه دارد. در نامهی ۳۱ نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «پسرم! پیش روی تو راههای طولانی و مشقتباری است. تو برای طی این مسیر نیاز به زاد و توشهی کافی داری، نیاز داری که زاد و توشهات جلوتر آماده باشد تا آنجا معطل نشوی و نیاز داری بارت در این مسیر سنگین نباشد. بیشتر از توانت بار برندار که سنگینیاش بر تو میماند. اگر فقیری پیدا کردی که زاد و توشهی تو را تا قیامت حمل کند، به او بسیار بده تا فردای قیامت، آنجا که نیاز داری، به تو برگرداند.» هرچه خدا به شما داده، بارتان را سنگین کرده، مگر اینکه زکاتش را بدهی؛ علم، پول، سلامتی، خانواده، فرزند خوب، محیط خوب، شهرت، خلاقیت، مهارت، هنر و… اینها موجودیهای افراد است که بار آنها را سنگین میکند در حرکت به سوی قیامت، مگر اینکه به اندازهی ضرورت نگه دارند و بقیه را در راه خدا بدهند.
نظرات شما عزیزان: