نمونهای از کرامات امام رضا علیه السلام
از آنجایی که امام رضا(علیهالسّلام) یکی از امامان معصوم است و ایشان در شمار کسانی است که خداوند در آیه تطهیر فرموده است آنان را از هر عیب و نقصی پیراستهام.
از این رو، او نیز همانند دیگر امامان (علیهمالسلام) سرشتی قدسی و منزّه داشت و از رذیلتهای اخلاقی دور بود. در زمان حیات و پس از آن تا زمان معاصر شاهد کراماتی از آن حضرت بودهایم که در برخی کتب ازجمله بحارالانوار ثبت گرددیده است. با این توضیح نمونههایی از کرامات امام رضا(علیهالسّلام) را برای خوانندگان محترم بیان میکنیم:
نمونهای از کرامات امام رضا(علیهالسّلام)
«ابان بن صلت» گزارش کرده است که من دربان حضرت رضا(علیهالسّلام) در خراسان بودم به معمر گفتم اگر صلاح بدانى به آقا علی بن موسى الرضا(علیهالسّلام) پیشنهاد كنى از لباسهایی كه پوشیده جامهاى به من ببخشد و مقدارى از درهمهایی كه به نام ایشان سكه زدهاند، به من لطف فرماید. معمر به من گفت: خدمت حضرت رضا(علیهالسّلام) رسیدم بلافاصله و قبل از اینكه من چیزى بگویم فرمود: معمر، آیا ریان میل ندارد كه از لباسهاى خود به او بدهم و از درهمهایی كه به نام ما سكه زده شده به او ببخشم؟ عرض كردم سبحان اللَّه هم اكنون از من همین تقاضا را میكرد.
امام(علیهالسّلام) خندید و فرمود: مؤمن را خدا توفیق میدهد و وسیله بر آوردن حاجتش را فراهم مینماید، بگو بیاید.
ابان میگوید: پس منرا وارد كرد سلام كردم جواب داد و لباسی به من داد و همین كه از جاى حركت كردم سى درهم در دست من گذاشت».[1]
«ابو محمّد غفارى» میگوید: به شدت مقروض بودم و با خود گفتم، راه چارهاى براى پرداخت قرضم ندارم، مگر پناه ببرم به مولایم علی بن موسى الرضا(علیهالسّلام). سحرگاه به منزل آن جناب رفتم اجازه خواستم، اجازه داد همین كه وارد شدم قبل از اینكه چیزى بگویم فرمود: ابو محمّد میدانم منظور تو چیست، قرضت به گردن ما. شب كه شد براى افطار غذا آورده شد و با هم خوردیم سپس فرمود: امشب اینجا میخوابى یا میروى؟ عرض كردم آقا اگر حاجت منرا روا سازى رفتن برایم بهتر است. دست زیر فرش برد و مقدارى پول به من داد. گرفتم و خارج شدم نزدیك چراغ رفته نگاه كردم، تمام طلاى ناب قرمز و زرد است، اول دینارى كه به دستم رسید روى آن نوشته بود: «ابو محمّد پنجاه دینار است كه بیست و شش دینار آن براى قرضت و بیست و چهار دینار دیگر براى مخارج خانوادهات.».[2]
نمونهای از کرامات حضرت در زمان معاصر:
حضرت آیتالله «دستغیب» در کتاب «داستانهای شگفتانگیز» نقل میکند: حیدر آقا تهرانی گفت: در چند سال قبل، روزی در رواق مطهر حضرت رضا(علیهالسّلام) مشرف بودم پیرمردی را دیدم که حضور قلب و خشوعش منرا متوجه او ساخت. وقتی که خواست حرکت کند دیدم از حرکت کردن عاجز است، او را در بلند شدن کمک کردم و آدرس منزلش را پرسیدم تا او را به منزلش برسانم. گفت: حجرهام در مدرسه خیرات خان است او را تا منزلش همراهی کردم و سخت به او علاقهمند شدم، بهطوریکه همه روزه میرفتم و او را در کارهایش کمک میکردم و نام و محل و حالاتش را پرسیدم.
گفت: نامم ابراهیم و از اهل عراقم و زبان فارسی را هم خوب میدانم. ضمن بیان حالاتش گفت: من از سن جوانی تا حال هر سال برای زیارت قبر حضرت رضا(علیهالسلام) مشرف میشوم و مدتی توقف کرده، باز به عراق برمیگردم؛ در سن جوانی که هنوز اتومبیل نبود دومرتبه، پیاده مشرف شدهام؛ در مرتبه اول سه نفر جوان، که با من هم سن و رفاقت ایمانی بین ما بود و سخت به یکدیگر علاقه داشتیم؛ مرا تا یک فرسخی مشایعت کردند و از مفارقت من و این که نمیتوانستند با من مشرف شوند، سخت افسرده و نگران بودند؛ هنگام وداع با من میگریستند و گفتند: تو جوانی و سفر اول پیاده و بهزحمت میروی؛ البته مورد نظر واقع میشوی؛ حاجت ما از تو این است که از طرف ما سه نفر هم سلامی تقدیم امام(علیهالسّلام) نموده، در آن محل شریف، یادی هم از ما بنما.
پس آنها را وداع نموده، به سمت مشهد حرکت کردم. پس از ورود به مشهد مقدس با همان حالت خستگی و ناراحتی به حرم مطهر مشرف شدم. پس از زیارت، در گوشهای از حرم، و حالت بیخودی و بی خبری به من عارض شد؛ در آن حالت دیدم حضرت رضا(علیهالسّلام) بهدست مبارکش نوشتههای بیشماری بود که به تمام زوار، از مرد و زن، حتی به بچهها هم نوشتهای میداد؛ چون به من رسیدند، چهار نوشته به من مرحمت فرمود: پرسیدم چه شده است که به من چهار رقعه دادید؟
فرمود: یکی از برای خودت و سه تای دیگر برای سه رفیقت؛ عرض کردم این کار، مناسب حضرتت نیست و خوب است به دیگری امر فرمائید تا این نوشتهها را تقسیم کند.
حضرت فرمود: این جمعیت همه به امید من آمدهاند و خودم باید به آنها برسم. پس از آن یکی از نوشتهها را گشودم دیدم چهار جمله در آن نوشتهشده بود.
«خلاصی از آتش جهنم، ایمنی از حساب، داخل شدن در بهشت و منم فرزند رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله)».[3]
برای مطالعه بیشتر به کتب زیر مراجعه شود:
1. زندگانى حضرت امام رضا(علیهالسّلام) قسمت معجزات، ترجمه بحار الأنوار/ علامه مجلسی.
2. داستانهايي از كرامات امام رضا(عليهالسلام)/ علي يزدي.
پینوشت:
[1]. زندگانى حضرت امام رضا(علیهالسّلام)، ترجمه بحار الأنوار ،ص26 به نقل از قرب الاسناد: ص 198.
[2]. همان به نقل ارعیون اخبار الرضا، ج 2 ص 218.
[3]. داستانهای شگفتانگیز، ص ۱۶۵.
نظرات شما عزیزان: