مَثَل غلام یک خواجه و غلام چند خواجه
قرآن کریم می فرماید: (ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِیهِ شُرَکَا مُتَشَکِسُونَ وَرَجُلاً سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ اکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ). «خداوند مثالی زده است: مردی را که برده و مملوک شریکانی است که در باره او پیوسته باهم به مشاجره مشغولند، و مردی که تنها تسلیم یک نفر است؛ آیا این دو یکسانند؟ ! حمد، مخصوص خداست، ولی بیشتر آنان نمی دانند».[1]
حقّ زد اندر شرک و توحید این مثل
هست مردی را شریکان در محلّ
چند مولا باشدش گربنده
بر خلاف یکدگر جوینده
هر شریکش خدمتی گوید زدور
هیچ یک ناید به اتمام، آن امور
هم از او نبوند راضی هیچ یک
نقش او خواهند تا سازند حَک
تا بود مردی غلام یک نفر
هر دم از خود سازدش خوشنودتر
در شباهت این دو باشد مثل هم
هیچ آیا همچنانکه مدح و ذمّ.[2]
وجه تشبیه
خداوند متعال در اینجا «آدم مشرک» را به غلام و برده ای تشبیه کرده است که دارای چند ارباب است و هر کدام او را به کاری ضد یکدیگر وامی دارند؛ یکی می گوید فلان برنامه را انجام بده و دیگری وی را از آن کار نهی می کند، سوّمی دستور دیگری بر خلاف آن دو به او می دهد و همین طور مرتّب حیران و سرگردان است، نمی داند چه کند و خود را با نوای کدام یک هماهنگ سازد.
و «انسان موحد و یکتا پرست» را به فردی تشبیه نموده است که تنها تسلیم یک نفر است. خط و برنامه او مشخص و صاحب اختیارش معلوم است و بدون هیچ گونه دغدغه و سرگردانی کارش را انجام می دهد و با اطمینان خاطر و آرامش روح گام بر می دارد. بنابر این «وجه شباهت» در آدم مشرک «تحیّر و سرگردانی» و در فرد مؤمن «اطمینان و آرامش روحی»است؛ یعنی مشرک همواره در میان انواع تضادّها، تناقضها و تزلزلها غوطه ور و سردر گم است و موحّد همیشه آرامش خاطر و قلبی مطمئن دارد، چون فقط دل در گرو عشق خدا دارد.
یک دوست بسنده کن که یک دل داری
گر مذهب عاشقان عاقل داری
«مُتَشاکِسُونَ» از ماده «شکاسه» به معنای سوء خلق و دعوا و خصومت است؛ بنا بر این «متشاکس»به کسانی گفته می شود که با عصبانیّت و بد خلقی به جرّ و بحث و نزاع مشغولند».[3] «سَلَم»، یعنی خالص و بدون شریک، ملک خالص یک نفر بودن. در روایتی از حضرت علی علیه السّلام نقل شده که فرمود: «انَا ذاکَ الرَّجُلُ السَّلَمُ لِرَسُولِ اللّهِ؛ منم آن مردی که همواره تسلیم رسول خداصلی اللّه علیه و آله و سلّم بود». در حدیث دیگری آمده:
«الرَّجُلُ السَّلَمُ لِلرَّجُلِ حَقّا عَلِیُّ وَشیعَتُهُ؛ مردی که حقیقتا تسلیم بود، علی علیه السّلام و شیعه او بودند.
و در پایان آیه می فرماید: «حمد و سپاس مخصوص خداوند است». (الْحَمْدُ لِلَّهِ). خداوندی که با ذکر این مثل های روشن راه را به شما نشان داده، و دلایلی واضح را برای تشخیص حق از باطل در اختیار شما قرار داده است، خداوندی که همه را به اخلاص دعوت می کند و در سایه اخلاص آرامش می بخشد، چه نعمتی از این بالاتر، و چه شکری و حمدی از این لازم تر؟ «ولی اکثر آنها نمی دانند» و با وجود این دلایل روشن به خاطر حبّ دنیا و شهوات سرکش به حقیقت راه نمی برند. (بَلْ اکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ).[4]
نظرات شما عزیزان: