كار فرهنگي در مدارس
اشاره: متن زير گزيده، ويراسته و تكميل يافته گفتگويي است كه بهمن ماه 1390 به عنوان پیشنهادهایی برای فعالیت فرهنگی و تربیتی با يكي از معلمان پرورشي قم داشتهام. اميد كه براي فعالان مدارس و كانونهاي فرهنگي ـ تربيتي و مراكزي كه با نوجوانان و جوانان ارتباط دارند، قابل استفاده باشد. انشاءالله.
این نوشتار به همه معلمان انقلابی به ویژه پنج معلم و متفکران بزرگ انقلاب اسلامی آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی، امام موسی صدر، آیتالله مرتضی مطهری، آیتالله محمدجواد باهنر، آیت الله محمد مفتح (رحمهم الله) و فعالان جبهه فرهنگی و فکری انقلاب اسلامی تقدیم میشود.
■ شناخت مخاطب
در مدارس شناخت مخاطب بسيار مهم است هم از لحاظ روحيات، نيازها، دغدغهها، فرصتها و مشكلات. شناخت ويژگي هاي كودكان، نوجوانان و جوانان و تفاوت آنان در سنين مختلف رشد و دوره هاي مختلف تحصيلي، مهم ترين وظيفه و نقشي است كه صاحب نظران تعليم و تربيت از معلمان و ساير كاركنان مدارس و در موارد زيادي از خانواده ها انتظار دارند.
در مدارس براي هر فعال فرهنگي چند سطح فعاليت امکان دارد: 1. فعاليت براي همكاران و معلمان؛ 2. فعاليت براي دانشآموزان؛ 3. فعاليت براي خانواده دانشآموزان. با يك برنامهريزي جامع ميتوان در هر سه عرصه فعاليت موثر داشت. امّا در اين نوشتار موارد 2 و 3 پررنگ هستند كه و كمتر به مورد 1 ـ كه درباره معلمان ديگر است ـ ميپردازيم. درك و داشتن اقتضاي سن نوجواني و جواني به ما بسيار كمك خواهد كرد كه برنامههايي كه قصد انجام آن را داريم، چگونه باشد؟ گستردگي، عمق، جذابيت، تنوع و همراهي و همگاني مخاطب با آن برنامهها.
■ ضرورت آشنايي با گفتمان انقلاب اسلامي در همين دوران
از آنجايي كه اين دوران مقطع حساس و تعيينكنندهاي براي مخاطبان است، لذا بايد تلاش نمود گفتمان انقلاب اسلامي و نگاه جهاني در همين دوران به آنها شناسانده شود. و همين آشنايي و آگاهي باعث ميشود كه وقتي وارد دانشگاه شد، گيج نشود و بداند كه رسالت چيست؟ و چه بايد بكند؟ و در چه تشكلها و با چه ويژگيهايي فعاليت كند؟ البته از نوع بيان آن هم ظرافتهاي خاصي خود را دارد و بدون اينكه شعاري جلوه كند يا اجباري در كار باشد، بايد به گونهاي شراي را مهيا كرد كه پذيراي گفتمان انقلاب باشد، اگرچه ممكن است انتقاداتي به برخي از سياستمداران برجسته انقلاب داشته باشد. از سویی دیگر باید پدیده دفاع مقدس و شهدا را به آنها بشناسانیم. هم خودمان بشناسیم و هم به دیگران بشناسانیم. دوران جنگ، نمونه ای از تحقق جامعه ایده آل در دوره معاصر بود. خصوصاً در جبهه ها، که خیلی از اتفاقات انسانی و الهی در آن روی داد. باید روی تعبیر رهبر معظم انقلاب کار کرد که گفتند: جنگ گنج تمام نشدنی است. چه بسیار شهید دانش آموز و نوجوان داریم که می توانند الگوی ما باشند. یکی از فعالان فرهنگی در این باره حرف زیبایی زده است که «نسلی که در جنگ حضور داشت به جبهه به عنوان دانشگاهی الهی نگاه میکرد و اشتیاق فراوانی داشت و کسی که به جبهه میرفت اصلاً به موضوع برگشت خود فکر نمیکرد.» دوران جنگ، دوران اوج ایثار، فداکاری، محبت، صمیمیت و دینداری بود و می تواند برای ما الگوبخش باشد.
■ ضرورت جاری شدن انقلاب در مدارس
کار فرهنگی را از مدارس باید شروع کرد. از شهید باهنر نقل شده است که اگر انقلاب در مدارس جاری نشود، انقلاب شکست خواهد خورد. اینها نشان از جایگاه مدرسه و کار برای دانشآموزان دارد که متأسفانه ما امروز از آن غافلیم. بخش زیادی از اشتباهات ما این است که در کنار اشتباهات رفتاری و عملکردی، مبانیای که در نظر گرفتهایم، اشتباه است. مدارس را صرفاً به دیده یک مکانی برای تحصیل علم و یاد گرفتن چند عمل ریاضی و شیمی و فیزیک به آن نگاه میکنیم. در حال حاضر، ارزشگذاری مدارس و فعالیت آنها بر مبنای اهدافِ صرفاً آموزشی صورت میگیرد. یعنی یک مدیر زمانی موفق است که درصد بالای قبولی در کنکور یا امتحانات آخر سال بدهد. تا حال کمتر مشاهده کردیم که یک مدیر یا معاون مدرسه ای را بخاطر وضعیت فرهنگی و تربیتی دانشآموزانش، بازخواست کنند. این، حکایت از این دارد که کار فرهنگی و تربیتی، برای آموزش و پرورش ما مسئله و اولویت نیست. اگر هم بخشنامههایی در راستای فعالیتهای پرورشی صادر میشود، مشاهده میکنیم که نگاهها سطحی و فارغ از نگاههای عمیق و متفکرانه است یا اینکه نگاه مهندسی و مکانیکی و دو دو تا چهارتایی است. برای همین هم نتیجه مطلوب نیست. چون فکر می کنیم با بخشنامه ها می توانیم دانش آموز تربیت کنیم. آموزش و پرورش به همراه صداوسیما مهمترین نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی هستند، که ما آنها را رها کردیم و به خیال خودمان با تمرکز روی وزارت علوم و وزارت جوانان و ورزش، روی دانشجویان و جوانان کار می کنیم. این دو نهاد بیش از سایر دستگاهها، در این زمینه تکلیف دارد. به تعبیری دیگر، بهترین موقعیت برای رصد اوضاع اجتماعی و فرهنگی، بچه مدرسهایها و مدارس است.
■ ضرورت تبيين كليات معارف اسلامي
براي دوره دانشآموزي و دانشجويي بايد كليات معارف اسلامي را به آنها انتقال داد. با انواع و اقسام شيوههاي انتقال معارف اسلامي. به قالب خاصي نبايد محدود شد. آموزش اين معارف در قالب ورزش، نقاشي، فيلم، اردوها و كوهپيماييها و انواع مسابقات ورزشي و غيرورزشي و... قالبهايي هستند كه تاكنون جواب دادهاند. بيان جزئيات اسلامي شايد براي آنها مفيد نباشد و چه بسا مضر هم باشد. رويكرد صرفاً شبههشناسي و پاسخگويي به دغدغهها هم صحيح نيست. مخاطبان بايد ياد بگيرند كه خودشان هم بايد تأمل و تفكر داشته باشند. و از سويي منشأ اين شبهات و سئوالات فراوان را بدانند. گاهي اوقات سئوالات وهابيان درباره مباني تشيع از اين باب است كه ما را مشغول كنند تا ما از فعاليتهاي علمي و فرهنگي جديد باز بمانيم. گاهي اوقات از اين باب است كه آنچنان سرمان را گرم پاسخگويي ميكنند تا نتوانيم از آنها سئوال بپرسيم. چرا كه اگر با مباني اسلام راستين و سيره حضرت رسول الله از وهابيان بپرسيم، آنها جوابي در خصوص ادعاهاي خودشان ندارند.
یکی از وظایف اصلی ما، خارج کردن قرآن از مهجوریت در بدنه جامعه است؛ زیرا عمل نکردن به قرآن، مهجوریت قرآن را به دنبال دارد و باید فعالیت های ما منجر مسجدی شدن آنها ـ حتی به بهانه صرف نماز خواندن ـ باشد.
■ شغل شدن معلمی و معلمان بی انگیزه!
رهبر معظم انقلاب در دیداری که با معلمان سراسر کشور ـ در تاریخ 13 اردیبهشت 1391 ـ داشتند در اهمیت نقش معلم بیان کردند که «اگر معلم خوب عمل کند، صحیح عمل کند، با تدبیر عمل کند، با دلسوزى عمل کند، به نظر ما همه مشکلات جامعه حل میشود. نه اینکه بخواهیم بگوئیم عوامل مؤثر در تربیت جوانان ما، بیرون از محیط مدرسه وجود ندارد؛ چرا، خانوادهها مؤثرند، رسانهها مؤثرند، فضاى اجتماعى مؤثر است ـ در اینها تردیدى نیست ـ اما آن سازنده اصلى، آن دست ماهر اصلى که میتواند یک ساخت مستحکمى درست کند که این عوامل گوناگون نتوانند تأثیر بنیانىاى روى این محصول بگذارند، دست معلم است. این، ارزش معلم است.»
حجتالاسلام محسن قرائتی ـ یکی از نمونه های موفق معلمی ـ می گوید: بی تکلف بودن، داشتن سوز دل و اخلاص، پیشقدم بودن، داشتن بیان روان، با ادب و با کرامت بودن، اهل استدلال بودن، داشتن قدرت مثال زدن و با دانش آموزان دوست بودن از ویژگی های یک معلم موفق است.
متأسفانه امروزه کار در آموزش و پرورش یا معلمی، تبدیل به یک «شغل» شده و همین کار تربیت دانشآموز دینی و انقلابی ـ دانشآموز ایدهآل ـ را دشوار میکند. چرا که برخی حال و حوصله معلمی را ندارند. خصوصاً اینکه برخی ها بی انگیزه اند و... چرا که برای کار فرهنگی، باید شور و انگیزه داشت. انگیزه ای فراتر از انگیزه های معمولی. کار فرهنگی عشق می خواهد نه بودجه فرهنگی؛ یعنی باید دلی و از روی عشق و علاقه کار کرد وگرنه با صرف هزینه های بالا و اختصاص بودجه، نتیجهای عایدمان نخواهد شد. برای اینکه کار فرهنگی بکنیم (در هرکجا و با هر شرایطی که باشد) ابتدا باید خودمان رادرست کنیم. آدم بی تقوا و غیر معتقد نمی تواند کسی را مومن تربیت کند. پس شاید راهکارش به این برگردد که ما در نحوه پذیرش افراد برای معلمی، رویکردهایمان را تغییر بدهیم. گذشته از معیارهای دینی و اخلاقی باید معیارهای دیگری داشته باشند مانند انگیزه، صبر و حوصله، خوش خلقی و... شاید تحقیقات روی نحوه گزینش معلم در کشورهای پیشرفته، برای خیلی از ما جالب توجه خواهد بود. برای مثال یک تحقیقی جامع درباره نحوه گزینش و پذیرش معلم در کشورهای آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلیس و ژاپن داشته باشیم. متأسفانه جای چنین تحقیقاتی میدانی و تجربی، در کشور ما خالی است.
■ بايد مخاطبان را با خودمان همراه كنيم
يكي از اصول اساسي تربيت اين است كه مخاطبان را بايد با خودتان همراه كنيم. يعني اينكه وقتي ميخواهيم مطالبي را به او آموزش دهيم به صرف گفتن بسنده نكنيم،بلكه بايد اسباب و وسايل پذيرش آن مطالب را براي او فراهم كنيم. اگر ميتوانيم كتابهاي جانبي، فيلم، مستند، مجله يا هر چيز ديگري كه مكمل آن مطالب است، را به دست او برسانيم تا فرآيند آموزشي و يادگيري ما به صورت كامل انجام شود.
■ آگاهی از سوابق تاريخي فعاليتهاي دانشآموزي و مدارس
بايد سوابق تاريخي فعاليتهاي دانشآموزي و مدارس در انقلاب را به اطلاع آنها برسانيم. آگاهي يافتن نسبت به سابقه و تاريخ هر پديده يا هر مقطعي در شناخت بيشتر وظايف ما كمك خواهد كرد. لذا براي آگاه نمودن دانشپژوهان و مخاطبان خودمان از محيطي كه در آن قرار داديم بايد تاريخ فعاليتهاي گذشته در اين مقطع را به نسل فعلي انتقال دهيم. اگرچه منابع مكتوب در اين زمينه كم است ولي كارهايي در اين حوزه انجام شده است،دكتر يعقوب توكلي، تاريخنگار و پژوهشگر تاريخ معاصر و تاريخ انقلاب، اخيراً كتابي به نام «جنبش دانشآموزي ايران» نوشته كه از سوي اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشآموزان (آيندهسازان) منتشر شده است. هر معلم و فعال فرهنگي در حوزه جوان و نوجوان، بايد تا از فضاي مدارس و دانشآموزان نسل انقلاب آگاهي يابد. از طرفي خاطرات دوران دانشآموزي و جواني فعالان فرهنگي و سياسي و علمي كشور هم براي مخاطبان بسيار جذاب و الهامبخش خواهد بود. لذا بايد براي هويتدهي به نسل جديد، الگوهاي موفق بومي گذشته و معاصر را به آنها انتقال داد. البته صرف معرفي الگوهاي موفق بومي گذشته كاري از پيش نميبرد، بلكه مخاطب ما بايد با آن الگوها، همذاتپنداري كند و اگر آن الگوها مربوط به دوره معاصر باشند، بهتر ميتواند با او مأنوس شود. حتي از بسياري از كارها و فعاليت آنها هم ميتواند الگو بگيرد.
■ ایجاد محيط دوستانه در كلاس و مدرسه
بايد محيط مدرسه و كلاس و کتابها از حالت خشك و بيروح دربيايد و براي مخاطبانمان جذاب و دوستداشتني باشد. اگرچه در سالهای اخیر اوضاع نسبت به قبل بهتر شده ولی با وضع مطلوب فاصله زیادی داریم. البته نبايد دچار افراط و تفريط شد. کلاسها و مدارس و کتابها باید به گونه ای باشند كه گويي دل كندن دانش آموزان از مدرسه برايشان سخت باشد، نه اینکه دائم در فکر و اندیشه تعطیلی و فرار باشند. برای مثال آقای قرائتی در جمعی می گفت: «رنگ چادر معلمان زن در بیرون از مدرسه باید سیاه باشد، اما در داخل مدرسه باید این گروه از معلمان از رنگ های شاد و سنگین استفاده کنند.» یا اینکه ایشان در جمع طلاب حوزه علمیه قم گفته بود: «برای تعلیم دین در مدارس به کتابهای تعلیمات دینی بسنده شده است که این کتابها جاذبهای برای دانش آموزان ندارد.»
■ ضرورت تغییر در شیوه های آموزشی
نظرات شما عزیزان: