عدالت الهی
عدالت خداوند
یکی از مسائل محوری و مهم در کلام ادیان الهی، اصل عدل و حکمت است که زیر بنای بسیاری از مسائل کلامی بشمار میرود و در ابواب مختلف به آن استناد میشود.
جامعترین تعریف عدل الهی عبارت است از اینکه:
تمامی کارهای خدا حسن و نیکو است و از هر کار قبیح و ظلمی به دور است و هر کار نیکو و پسندیده را که به مقتضای حکمت لازم است ترک نمی کند. و در مقابل این صفت ظلم و تبعیض وجود دارد.
امام علی(ع)هم در تعریف عدل می فرمایند: «عدل یعنی هر چیزی را در جای خودش قرار دادن یا هر کاری را به نحو شایسته انجام دادن است».
آیا عدالت با تساوی یکسان است؟
گاهی تصور می شود، عدالت با تساوی یکسان است! در حالی که اگر چه در بعضی مصادیق عدالت در تساوی است، اما همیشه این گونه نیست.. تساوی در استعدادها و توانایی های افراد، مطلبی خلاف حکمت خدای متعال است و حکمت ایجاب می کند که بین افراد اختلاف هایی وجود داشته باشد چرا که انسان موجودی اجتماعی است و با زندگی در اجتماع، استعدادهای متفاوت و مختلف در کنار یکدیگر جمع شده و نیازهای جامعه بشری را مرتفع کنند.
در حالی که اگر همه استعداد مشخص و واحدی داشتند، امور جامعه مختل می شد. تصور کنید جامعه ای که همه استعداد و علاقه پزشک شدن داشته باشند، آن وقت وضع جامعه چگونه خواهد بود؟ آیا همین پزشکان به راننده، نانوا، مکانیک و دهها و صدها شغل و حرفه دیگر نیاز نداشتند؟
بنابراین خدای متعال با توجه به شناخت آینده و ذاتیات هر شخص، به اندازه توان او، استعدادهایی در نهادش قرار می دهد. که این استعدادها، خود تعیین کننده میزان مسئولیت افراد است. و کسی که به درک واقعیت این دنیا برسد و معاد را زندگی اصلی خود بداند، می فهمد که میزان استعداد اولیه مهم نیست، بلکه میزان تلاشش برای به کار گیری آن مهم است.
مطمئناً آنان که در دنیا از نعمات بیش تری برخوردار بودند، بیش تر مورد سؤال و درخواست هستند.کسانی که آزمون های سخت فقر و بیماری و … را گذراندند، وضع بسیار بهتر و آسان تری را پیش رو خواهند داشت. خدا را به خاطر این تقدیر شکر خواهند کرد که در برابر سختی کوتاه دنیا سعادت ابدی را نصیب آن ها نموده است.
یعنی با وجود این تفاوت شکل آزمون ها، عدالت در تکالیف و مسئولیت ها و آزمایشات و محاسبه اعمال این افراد ملاحظه می گردد. باید دانست در عالم آفرینش و در متن خلقت هر چه به کسی دادند اولاً: عاریتی است نه دایمی. ثانیاً:امانت است نه تملیک.
آیا عدالت همان برابری است؟
عدل الهی از نظر حکیمان مسلمان آن است که خداوند در افاضه وجود و کمال به موجودات، قابلیّت و لیاقت آنها را نادیده نیانگاشته است. تناسب و موزونیّت از ویژگیهای نظام آفرینش است. در این نظام، توازن و تناسب پدیدهها در نظر آمده است. عدل به معنای برابری نیست. میان پدیدههای جهان بر اساس حکمت الهی تفاوتهایی وجود دارد که از برابری حکایت نمیکنند؛ امّا عادلانهاند.
عدل یکی از اصول پنجگانه دین اسلام است. خداوند متعال هم در تکوین، هم در تشریع و هم در جزاء عدالت دارد:
عدالت خدا هم در عالم تکوین و آفرینش
عدالت خدا هم در عالم تکوین و آفرینش وجود دارد به این صورت که خداوند هر موجودی را بر اساس آنچه که شایسته آن است و آن مقدار استحقاق دارد، به او عطا کند، همانطور که در حدیث نبوی آمده است که: «العدل قامت السموات و الارض»
عدالت خدا در تشریع
عدالت خدا در تشریع نیز وجود دارد به این صورت که خدا در صدور هیچ حکمی و تکلیفی که مفید کمال و سعادت انسان است، کوتاهی نمی کند و تکلیف به اندازه توانایی انسان می کند چنانکه خدا می فرماید:«بر هیچ كس جز به اندازه توانش تكلیف نمی كنیم».
عدل الهی در جزا و پاداش
عدالت در جزاء و پاداش وجود دارد به این صورت که خدا به شخص گناهکار و مشرک و... و شخص مومن یه یک چشم نگاه نکند بلکه به مومن ثواب دهد و گنهکار را عقاب کند. و اینکه خدا تا قبح کاری را توسط رسول به انسان ابلاغ نکند انسان را به خاطر ارتکاب آن کار قبیح عقاب نکند همانطور که خدا می فرماید: «و ما هیچ قومى را عذاب نمی كنیم تا آن گاه كه پیامبرى بفرستیم».
• ابتدا دقت شود که اگر کسی به وجود خدا معرفت و ایمانی ندارد، نباید اصلاً در خصوص عدل یا سایر اسمای الهی سخنی بگوید. مگر میشود بدون قبول داشتن «وجود» از اسما، صفات یا افعال او سخن گفت؟!
مسلمانان، یهودیان و مسیحیان خداوند را عادل می دانند و معتقدند خداوند به بندگان خود ظلم نمی کند. این مسئله آنقدر اهمیت یافت که به واسطه نفی و اثبات در این مساله - یعنی مساله عدل - متکلمین اسلامی دو نحله شدند: عدلیه و غیر عدلیه
عدلیه یعنی طرفداران اصل عدل الهی، و غیر عدلیه یعنی منکرین اصل عدل الهی. البته ذکر این نکته لازم است که منکرین عدل الهی نمی گفتند خداوند ظلم می کند بلکه عدل را به گونهای خاص تفسیر میكردند. به نظر ایشان عدل، خود حقیقتی نیست كه قبلا بتوان آن را توصیف كرده و مقیاس و معیاری برای فعل پروردگار قرار داد.
اساسا معیار و مقیاس برای فعل الهی قرار دادن نوعی تعیین و تكلیف و وظیفه، و تحدید و تقیید مشیت و اراده برای ذات حق محسوب میشود. عدل، مقیاس فعل پروردگار نیست، بلکه فعل پروردگار، مقیاس عدل است.
متکلمین شیعه عموما از عدلیه هستند و یکی از اصول دین اسلام را اصل «عدل» می دانند. از منظر قرآن نیز در عالم تکوین، ظلم و بیعدالتی در آفرینش هستی جایی ندارد و در عالم تشریع نیز عدل مهمترین هدف بعثت انبیا تلقی گردیده است.
نظرات شما عزیزان: