کد قالب کانون هستی شناسی انسان کامل (قسمت اول)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2694
بازدید دیروز : 5606
بازدید هفته : 2694
بازدید ماه : 25383
بازدید کل : 52138
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 6 شهريور 1403

هستی شناسی انسان کامل (قسمت اول)

هستی شناسی انسان کامل (قسمت اول)

هستی شناسی انسان کامل (قسمت اول) این مقاله با عنوان هستی شناسی انسان کامل است، دارای سه قسمت می باشد. در هر یک از این قسمت‌ها سعی بر آن است تا به طور اجمال و کلی، حقیقت و تعریف انسان کامل در کتب عرفانی و جایگاه او در نظام عرفانی و ضرورت وجود انسان کامل را در عالم از منظر عرفان نظری بیان نماییم؛ تا نظرات حضرت امام رحمه الله و ابن عربی به طور تفصیلی بپردازیم.
 
در تعریف انسان از ریشه این کلمه بهره برده شده است. انسان مأخوذ از (أنس) یا (ن س ی) است. اگر ریشه آن از انس باشد، مأنوس و اگر از نسی باشد دارای نسیان است. قیصری در این باره می نویسد: أما تسمیته «إنسان» فلوجهین: أحدهما، عموم نشأته. أی، اشتمال نشأته المرتبیة على مراتب العالم وحصره الحقائق، أی المفصلة فی العالم. وذلک لأن الإنسان» إما مأخوذ من «الأنس» أو من النسیان». فإن کان من «الأنس»، وهو ما یؤنس به، فهو حاصل للإنسان لکونه مجمع الأسماء ومظاهرها وتؤنس به الحقائق وتحصر فی نشأته الجسمانیة والروحانیة والمثالیة لإحاطة النشأة إیاها. وإن کان من «النسیان»، وهو الذهول عن بعض الأشیاء بعد التوجه إلیه بالاشتغال إلى غیره، فالإنسان بحکم اتصافه ب کل یوم هو فی شأن لا یمکن وقوفه بشأن واحد.؟ وجه تسمیه انسان از ریشه آن یعنی انس گرفته شده است. انسان کون جامع و کاملی است که اسماء و صفات خداوند به تمامه با او انس گرفته اند، و از طرفی انسان کامل نیز به آنها مأنوس گشته و این انس موجب گردیده تا او را انسان بنامند. اما اگر ریشه کلمه انسان را از نسی لحاظ کنیم، باز هم صحیح است به دلیل این که انسان متصف به حکم «کل یوم هو فی شأن» بوده و در هر آن توجه او از شیئی به شیء دیگر به دلیل اشتغال به غیر آن است؛ به عبارت دیگر دارای حال و شأن واحد نبوده و در هر آن، شئون و حالات او متفاوت است و در هر یوم و وقتی ادبار به گذشته و اقبال به واردات تازه دارد.
 
خداوند متعال فطرت نوع انسان را به گونه ای سرشته است که قابلیت و استعداد عروج به تمامی کمال حتى تعین اول را دارا است؛ اما از لحاظ فعلیت، محدودی از انبیا و اولیا به تعین ثانی یا قاب قوسین رسیده اند و تنها مقام ختمی است که به ادنی و تعین اول راه پیدا کرد. و به عبارتی انسان کامل توانایی رسیدن به کمال نهایی را دارد؛ بنابراین در اینجا مقصود از انسان کامل انسان بالفعل است که مقام نیابت از خداوند متعال را کسب کرده و واسطه بین حق تعالی وغیر او در صدور فیض می باشد.
 
خصوصیت دیگر انسان کامل مظهریت او برای جمیع اسمای الهی است. انسان کامل حقیقی، مجموعه ای از حقایق و مقامات الهی بود و عوالم الهی و کونی، چه کلی و چه جزئی را، یک جا دارا است. اگر انسان کامل را به صورت کتاب الهی در نظر بگیریم، کتابی خواهد بود که تمام نوشته های کتب الهی و کونی را در خود مکتوب نموده است. این کتاب دارای سه فصل عقل و قلب و نفس می باشد. این موجود برگزیده از جهت روح و عقلش کتاب عقلی است که به آن ام الکتاب یا اصل کتابها گویند و در مرتبه قلبش لوح محفوظ و از جهت نفسش کتاب محو و اثبات را در خود دارد. باطن کتابی با این عظمت و گرانبهایی را جز پاکان و رها شدگان از حجاب و پوشش های ظلمانی، درک نمی کنند.
 
با این اوصاف در بین موجودات نیز تنها انسان کامل صاحب این مقامات است و مظهر اتم حضرت حق و مظهر اسم الله است و اسم الله نیز در تمام اسماء ظهور دارد و همه آن اسماء نیز مظهر اویند و به نحو بساطت و وحدت در اسم الله وجود دارند. با این بیان می توان عالم را اسمی دانست که مظهر انسان کامل می باشد.
 
در بحث مظهریت اسماء، حقیقت انسان کامل بالفعل، ظهور بیشتری پیدا می کند. چرا که در هستی شناسی عرفانی، آن گاه که به توجیه و تفصیل جهان آفرینش پرداخته می شود، موجودات خارجی در صلاحیت مظهریت اسماء و صفات الهی متفاوتند. زیرا که ایشان مظاهر اعیان ثابته اند و اعیان ثابته صور شئونات ذاتیه، و شئونات در اطلاق و کلیت و جمعیت و مقابلات آنها مختلف اند. بعضی در کمال اطلاق اند به طوری که در مراتب تعینات، فوق آن تعینی دیگر نیست، مانند تعین اول که فوق آن مرتبه لاتعین است، و بعضی در کمال تقید چون تعینات شخصیه جزئیه، و بعضی میان این دو مرتبه چون سایر حقایق، و بعضی آن گونه اند که مشتمل بر بعضی از شئون است، مثل حقایق متفرقه عالم که غیر انسان کامل است. همچنین بعضی در کمال جمعیت اند که همه شئون در آن جمع اند، و فضیلت کمال جمعیت، از خصایص کمل افراد انسانی مانند انبیا و اولیا (علیهم السلام)است، و هرچند ایشان نیز در این فضیلت متفاوتند؛ زیرا که اگرچه همه در مظهریت همه اسماء مساوی اند، اما بعضی از آن قبیل می باشند که احکام و آثار بعضی اسماء در ایشان ظاهرتر و غالب تر و باقی اسماء در تحت آن مغلوب و مندرج، است. همه انبیا و اولیا، غیر از نبی مان و کمل ورثه وی، از این قبیل اند. شأن پیغمبر مانا و کاملان از وارثان او، مقام تعین اول است که محل ظهور صفات و اسماء است. آنچه شأن انسان کامل را متفاوت از سایر کاملان می نماید، مقام جمعی و احدیت اوست که اختصاص به انسان حقیقی دارد.
 
انسان کامل مرآت تجلیات ذاتی و اسمائی: کمال رؤیت حق و مشاهده تمام ذات با اتصاف آن به اسماء و صفات به نحو تفصیل، به نحوی که شامل جمیع مظاهر و مراتب وجودی باشد، فقط در حقیقت مرآت انسان کامل به اعتبار احاطه مراتب وجودی انسان و جامعیت آن نسبت به جمیع حضرات به طور تفصیل و ظهور، نه به نحو کمون و استجنان، ممکن و مقدور است. وگرنه، هر شیء مظهر جمیع حضرات است.
 
اگرچه همه موجودات جدای از حق نیستند و هر یک به نحوی آینه ای از جمال اویند، اما خلل در مرآتیت و نقصان در استعداد پذیرش اسماء الله، موجب می شود تا نتوانند جلوه ذات حق را به واقع نمایان کنند، ولی در انسان چنین نیست. هر چند تمامی انسانها قابلیت مجلای تام حق نیستند، اما انسان کامل آینهای تمام نما از ذات و مرتبه کلی آن است و خداوند متعال خود را در آن به شکل کامل تری از سایر مخلوقات می بیند. خصوصیت دیگر این آیینه تمام نما نمایان ساختن سایر اشیاء و مخلوقات است که آفریدگار عالمیان به واسطه نظر به این آیینه، به خلایق و موجودات می نگرد. شاید معنای واسطه بودن انسان کامل را نیز بتوان در این مقام اثبات نمود، چرا که به حسب کمالات این حقایق، خداوند سبحان، قلب انسان کامل را آیینه تجلیات ذاتیه و اسمائیه گردانید تا اول بر او تجلی کند، و به واسطه او بر عالم آثار تجلی ظاهر گردد، همانند آیینه و نور که هرگاه آیینه در مقابل نور قرار گیرد، شعاع نور منعکس شده و هرچه در مقابل آیینه قرار گرفته باشد و نور به آن بتابد، از نور بهره مند می شود؛ به همین صورت اعیان خلق عالم و کمالاتش در علم و عین به واسطه انسان کامل است. از آنجا که مقصود اصلی و مراد حقیقی و علت غایی از خلقت و تکوین وجود انسان کامل است، وجود خارجی او می طلبید که ابتدا حقایق ایجاد شود. ناچار اجزای عالم اول ایجاد شد تا انسان در آخر به وجود آید.
 ادامه دارد..

منبع: انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و امام خمینی رحمة الله علیه، نرگس موحدی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1393


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: انسان شناسی
برچسب‌ها: انسان شناسی