هر سه مورد، جاهل قاصر، جاهل مقصر و جاهل مركب احتیاج به تعلیم دارند، مىبایست مسائل را به آن ها یاد داد، اما باید روش هاى آموزش متناسب با سن، استعداد و موقعیت اجتماعى افراد باشد، تا انسان در امر به معروف و نهى از منكر موفق شود. صِرف این كه انسان براى «اتمام حجت» چیزى بگوید، كافى نیست. در جامعه اسلامى باید افراد یا ارگان هایى باشند كه عهده دار تعلیم با روش هاى مناسب شوند. شرایط هر یك از این موارد فرق مىكند، چه كسى باید متصدى تعلیم باشد؟ به چه افرادى تعلیم داده شوند؟ چه كسى مدیر آموزشگاه ها باشد؟ چگونه معلمى سر كلاس برود؟ یا اگر نهادى متكفل این امر است باید همه این شرایط را رعایت كند و روشى فراگیر اتخاذ نماید، تا كسى كه مىخواهد یاد بگیرد، درست یاد بگیرد. هدف یاد گرفتن است. هدف یاد دادن به جاهل است؛ نه این كه انسان چیزى را بگوید كه اتمام حجت كرده باشد. این سه قسم از امر به معروف و نهى از منكر است، كه اسم هر سه «تعلیم جاهل» است. در مورد جاهل قاصر، جاهل مقصر، یا جاهل مركب، نیازى به استفاده از برخورد تند، خشونت و برخورد فیزیكى نیست. بلكه در این موارد باید به جاهل آموزش داد، و سعى كرد كه او بهتر یاد بگیرد.
تذكر و موعظه
بعضى از اقسام دیگر امر به معروف و نهى از منكر مصداق موعظه و نصیحت كردن، و پند و اندرز دادن است. این قسم هم چند صورت دارد، كه مصادیق آن فرق مىكند. مثلاً شما اطلاع پیدا كردید كه فردى على رغم این كه حكم را مىداند و مىداند كه فلان كار گناه است، در عین حال، عالماً و عامداً، آن گناه را مرتكب مىشود. امّا همین فرض چند حالت دارد: گاهى آن فرد به تنهایى و در خلوت گناهى را مرتكب شده است و شما به طور اتفاقى از عمل او اطلاع پیدا كردید، و او اصلا نمىخواهد كسى در مورد این مسأله چیزى بفهمد. و حتى اگر متوجه شود كه شما از عمل او اطلاع پیدا كرده اید، خجالت مىكشد. در این جا شما باید او را امر به معروف و نهى از منكر كنید، اما این امر به معروف و نهى از منكر باید به گونه اى باشد كه او خجالت نكشد. چون خجالت دادن افراد، مصداق ایذاء مؤمن است و ایذاء مؤمن هم حرام است. باید به گونه اى با او صحبت كنید، كه او متوجه نشود شما از گناه او خبر دارید. مثلاً با گفتن مسائل كلى او را موعظه كنید. چه رسد كه راز او را نزد دیگرى فاش كنید و گناه او را به دیگران بگویید. بازگو كردن گناه دیگران، خود گناه كبیره است. ممكن است شخصى در خفاء گناه ساده اى را انجام بدهد، بعد شما گناه ساده او را به اسم نهى از منكر در جلوى دیگران بازگو كنید! اولا او خجالت مىكشد، كه این خود یك گناه است. اگر دیگران بفهمند كه او آن گناه ساده را مرتكب شده است، شما یك گناه كبیره مرتكب شده اید. او یك گناه صغیره كرده بود، اما شما براى انجام تكلیف واجب، مرتكب گناه كبیره شدید!
پس اگر كسى در خفا گناهى كرد، حتى اگر گناه كبیره هم باشد، اولا شما حق ندارید كه راز او را فاش كنید، و به كسى بگویید. حتى شما حق ندارید راز او را به پدر و مادرش بگویید. چون آن فرد خجالت مىكشد، آبرویش مىریزد، و ریختن آبروى مؤمن حرام است. مگر یك مورد كه استثنا شده و آن این كه راه اصلاح فرد گناهكار منحصراً در این باشد كه به دیگرى بگویید. یعنى به هر دلیلى اصلا حاضر نمىشود، دست از گناه خود بردارد، و تنها راه باز داشتن او این است كه به شخص دیگرى كه مىتواند او را از گناه باز دارد، بگویید، تا او آرام آرام شخص خلافكار را وادار به اصلاح كند. فقط در این مورد جایز است گناه شخصى براى دیگرى نقل شود. اما تا ممكن است باید خود شما در صدد اصلاح او بر آمده، و او را از منكرى كه مرتكب آن مىشود نهى كنید. اما به گونه اى كه متوجه نشود شما خبر دارید، تا آبروى مؤمن نزد شما نریزد. خداوند ستار العیوب است، و راضى نمىشود كه راز مؤمن براى دیگرى فاش شود، و یا آبرویش بریزد.
بسیارى از مردم از این موضوع غفلت دارند، گمان مىكنند هر كس گناهى را مرتكب شد، مخصوصاً اگر گناه كبیره باشد، باید افشاگرى كرد، و به مراجع ذى صلاح خبر داد، یا باید او را تعزیر كرد، و یا اگر مرتكب گناهى شده كه حد دارد، باید او را حد زد. در صورتى كه حتى گناهى كه موجب حد است، افشاى آن به این سادگى جایز نیست. مگر آن كه چهار نفر به اتفاق یكدیگر آن گناه را ببینند، در این صورت آن چهار نفر حق دارند گناه او را به مراجع ذى صلاح گزارش كنند. اما اگر سه نفر مؤمن مىدانند كه این فرد مرتكب عملى شده كه موجب حد است، و بروند در محكمه شهادت دهند، اگر نفر چهارم حاضر نباشد، قاضى باید خود آن سه نفر را حد بزند. اسلام تا این مقدار خواسته است كه اسرار مردم آشكار نشود و آبروى كسى نریزد. البته اگر رسوایى به جایى رسید كه چهار نفر عادل با هم دیدند، آن هم به نحوى كه جاى هیچ شبهه اى براى آن چهار عادل وجود نداشته باشد، در این حالت باید حد الهى اجرا شود، و نباید حدود الهى تعطیل گردد. ولى تا ممكن است، باید اسرار مردم فاش نشود و حتى به خود طرف هم نباید گفت كه من از گناه تو خبر دارم، تا مبادا او خجالت بكشد.
قسم دیگر امر به معروف و نهى از منكر این است كه فرد گناهكار انسانى لاابالى است. درست است كه الآن در خلوت یك گناهى را مرتكب شده، اما اگر دیگران متوجه عمل او شوند، او احساس شرم و خجالت نمىكند. در مورد چنین فردى مانند كسى كه از گناه خود خجالت مىكشید، پنهان كارى و حفظ سرّ لازم نیست. اما در عین حال، باید به نحوى او را از منكر نهى كرد كه كسانى كه خبر ندارند بى جهت مطلع نشوند. باید محرمانه و به طور خصوصى به او گفته شود. نه این كه در میان جمع به او بگویند، تا سرّش فاش شود. گرچه خود آن فرد هم ابایى نداشته باشد، ولى شما نباید به انتشار فحشا كمك كنید. در مورد قبل، كسى دوست ندارد دیگران متوجه گناه او شوند، و تجاهر به فسق نمىكند، كارى در خلوت انجام داده، شما هم باید راز او را پنهان كنید. در عین حال سعى كنید به نحوى او را آگاه و متنبه كنید، با كلى گویى، خواندن حدیث یا داستانى كه از آن پند بگیرد، یا او را به مجلس موعظه اى راهنمایى كنید، به نحوى كه او پند و اندرز بپذیرد، البته به گونه اى كه آبروى او نریزد.
اما اگر كسى متجاهر به فسق بود، یعنى عملا در حضور دیگران گناه مىكند و احساس شرمسارى هم نمىكند. امر به معروف و نهى از منكر در مورد چنین كسى سخت تر از دیگران است. اما در عین حال برخورد با او مراحلى دارد. این جا دیگر مسأله حفظ سرّ مطرح نیست. لازم نیست در خلوت یا به گونه اى به او گفته شود كه متوجه نشود شما از گناه او خبر دارید. زیرا خود او این گناه را در مقابل مردم انجام مىدهد، خود او آبروى خودش را ریخته است. شما چیزى را بر آبروریزى او نمىافزایید. او در حضور مردم از این كه گناه مىكند باكى ندارد. در این جا نیز باید مراحلى را براى امر به معروف در نظر گرفت. اول با قول لیّن، با ادب و احترام و با نرمى، او را موعظه كنید و از او بخواهید كه گناه را ترك كند، یا به وظیفه واجب عمل كند. به اصطلاح او را نصیحت كنید، و آثار دنیوى و اخروى این عمل را براى او ذكر كنید تا تشویق شود و گناه را ترك كند. و یا حتى اگر مؤونه ظاهرى براى شما ندارد، غیر از تشویق زبانى، تشویق هاى دیگرى براى جذب او انجام دهید. البته این كارِ هر كسى نیست، اما كسانى هستند كه متمولند، یا شرایط خاصى دارند كه مىتوانند كمك مالى بكنند. مثلاً به او مهمانى بدهند، یا از او پذیرایى كنند، او را به سفرى ببرند. این تشویق بستگى به نوع گناه و اطلاعاتى
نظرات شما عزیزان: