== نماز انسان هماهنگ با نماز موجودات هستی==
نماز دین است. حدیث داریم همین که وقت نماز آمد عقب نیاندازید. «فانها دَینٌ» دین هم باید در زمان خودش پرداخت شود. نماز دِین است. این نماز برای ما هم نیست. تمام هستی سبحان الله میگوید. {{(آیه):يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ}} (سوره جمعه : 1) تمام آنچه در آسمان و زمین است، تمام اتمها، سلولها، شنها، برگها، ذرات هستی «یُسَّبح» تسبیح میگویند. 1- این یُسَّبِح فعل مضارع است. برای آینده است. یک آیه هم داریم که گذشته هم تسبیح میکردند. {{(آیه): سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ}} (سوره حدید : 1) هستی سبحان الله میگوید. پرندهها هم ذکر میگویند، منتهی فرق بین نماز آقای قرائتی و پرنده این است که پرنده میفهمد چه میگوید و من سر نماز حواسم پرت است. {{(آیه):كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ}} (سوره نور : 41) عربیهایی که ایشان میخواند قرآن است. قرآن میگوید: پرندهها نماز دارند. «كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ» صلاة یعنی نماز. «كُلٌّ» هر پرندهای «قَدْ عَلِمَ» میداند «صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ» نماز دارد و تسبیح دارد و میفهمد، ما هستیم که {{(آیه):الَّذِينَ هُم عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ}} (سوره ماعون : 5) ما هستیم که در نماز حواسمان پرت است. او در نماز هم الله اکبر میگوید و هم میفهمد که چه میگوید.
کره شمالی بودم، چند سال پیش، آن طرف چین، بیست میلیون کمونیست و کافر، رفتم بخوابم گفتم: خدایا، بیست میلیون رزق تو را میخورند، یک رکعت نماز برای تو نمیخوانند. چقدر حلیم هستی! چه حوصلهای داری؟ یک خرده با خدا همینطور فارسی حرف زدیم و گفتم: آقای قرائتی حالا امشب که تو آمدی اینجا مهمانی، بلند شو خودت دو رکعت نماز شب بخوان. خدا را از غربت بیرون بیاور. بلند شدم وضو گرفتم، تا خواستم نماز شب بخوانم که بگویم: خدایا یک نماز شب در کشور پیدا شد، گفتم: قرائتی، «سَبَّح لله، یُسَبِّح لله» تمام هستی دارند سبحان الله میگویند. تو چه کسی هستی که میخواهی خدا را از غربت دربیاوری؟! برو گمشو! رفتم خوابیدم. این هم نماز شب ما در کره شمالی! اصلاً ما نماز بخوانیم، نماز نخوانیم، چیزی گیر خدا نمیآید، اگر خانهمان را رو به خورشید ساختیم یک چیزی گیر ما میآید. چیزی گیر خدا نمیآید.
از منبر پایین آمدم یک جوانی خیلی از منبر ما خوشش آمد. گفت: حاج آقا میشود شما را ببوسم؟ گفتم: ببوس! تو مرا ببوسی جوان هستی یک چیزی گیر من میآید. ما رو به خورشید خانه بسازیم یک چیزی گیر ما میآید. نور داریم، حرارت داریم. ما نماز بخوانیم خدایی شدیم. آدمی که خدایی شد، مثل امام میشود. امام گفت: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. چرا؟ بچه وقتی تنهایی راه میرود یک لات نگاهش کند میترسد. اما وقتی دستش در دست پدرش باشد، هر لاتی هم نگاهش کند به لات میگوید… ما اگر دستمان در دست خدا باشد، مرد میشویم. امام را دیدید چطور نماز میخواند، آن روزهای آخر که سرم به دستش بود، دو نفری امام را «بحول لله» بلند میکردند دو نفری بعد از «سمع الله» ایشان را به سجده میبردند. ایشان با دو نفر آدم نماز میخواند. حاضر نشد نمازش را نشسته بخواند. ولو با آدم نمازش را ایستاده خواند. این چرا؟ برای اینکه امام دستش را در دست خدا گذاشته است. اما آنهایی که جور دیگر فکر میکنند. برای رقص شمشیر پهلوی رئیس جمهور آمریکا میایستند اما برای نماز روی صندلی نماز میخوانند. کسی که پهلوی رئیس جمهور آمریکا ایستاد، دیگر لیاقت ندارد، جلوی خدا مینشیند. آن کسی که پهلوی خدا ایستاد، پهلوی رئیس جمهور آمریکا هم میایستد. میگوید: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. نماز دِین است.
نظرات شما عزیزان: