اولین کلمه ای که به زبان امام حسین جاری شد
از امام باقر علیه السلام روایت می کنند که در دوره کودکی امام حسین علیه السلام کمی دیر زبان به سخن گفتن گشود و این امر این نگرانی را به وجود آورده بود که مبادا او از نعمت حرف زدن محروم باشد؛ تا اینکه روزی به همراه پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم به مسجد آمد و در نماز جماعت آن حضرت شرکت کرد. وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم شروع به نماز کردند و تکبیر نماز را گفتند، حضرت حسین علیه السلام نیز تکبیر گفتند. این اوّلین سخنی بود که از زمان تولد از زبان آن حضرت شنیده شد. بدین ترتیب اوّلین کلمه ای که امام حسین علیه السلام بر زبان راندند لفظ مبارک «الله اکبر» بود. وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم صدای تکبیر امام حسین علیه السلام را شنیدند دوباره تکبیر گفتند و باز امام حسین علیه السلام آن را تکرار کردند و به این ترتیب به دنبال رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم امام حسین علیه السلام هفت مرتبه تکبیر گفتند.
از پیامبر چه شنیدی
روزی به امام حسین علیه السلام گفته شد که از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم چه شنیدی؟ آن حضرت در ضمن سخنانی طولانی فرمودند: از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می فرمود: «خداوند تبارک و تعالی کارهای مهم و بزرگ را دوست دارد و کارهای پست و حقیر را نمی پسندد».
ادب حسنین علیهماالسلام
امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام مصداق کامل ادب بودند. نقل می کنند که وقتی امام حسن علیه السلام در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می خواستند پدر بزرگوارشان را صدا بزنند با تعبیر «یا اباالحسین» صدا می کردند و امام حسین علیه السلام آن حضرت را «اباالحسن» می خواندند و هر دو رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را پدر صدا می کردند. اما چون رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رحلت کردند آن دو بزرگوار علی علیه السلام را پدر خواندند.
آموزش وضو
در دوران کودکی روزی امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام دیدند که پیرمردی وضو می گیرد، اما وضوی او اشکال دارد. برای آنکه او را متوجه اشتباه خود کنند و در عین حال به گونه ای این کار را انجام دهند که پیرمرد ناراحت نشود، هر دو جلو آمدند و به پیرمرد گفتند: «تو بین ما قضاوت کن که کدامیک از ما دو نفر وضویمان کامل است». آن گاه هر دو شروع به وضو گرفتن کردند. وقتی وضوی آن دو تمام شد، پیرمرد متوجه اشتباه خود شد و رو به آن دو کرد و گفت: «وضوی هر دوی شما کامل است و وضوی من درست نبود. اکنون شیوه صحیح وضو گرفتن را از شما بزرگواران آموختم».
خبر شهادت امام حسین علیه السلام در روز تولّد
اسماء بنت عمیس می گوید: وقتی پس از تولد امام حسین علیه السلام او را به نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بردم آن حضرت او را در آغوش گرفت و شروع به گریستن کرد. عرض کردم: یا رسول الله، چرا گریه می کنید؟ آن حضرت فرمودند: «روزی این فرزندم را گروهی از افراد ستمگر امت من خواهند کشت. خداوند شفاعتم را شامل حال آنها نکند». آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اضافه کردند: «ای اسماء، مبادا این خبر را به دخترم فاطمه بگویی. او در وضعی است که این خبر برای او بسیار دردناک و غم انگیز خواهد بود».
نقش نگین امام حسین علیه السلام
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که نقش نگین انگشتر امام حسین علیه السلام عبارت «الحمداللّه» بوده است. از امام رضا علیه السلام نقل شده است که نقش نگین انگشتر امام حسین علیه السلام «اِنّ اللّهَ بالِغُ اَمْرِهِ» بوده است. این دو نقل تعارضی با هم ندارند؛ زیرا ممکن است آن حضرت چند انگشتری داشته اند و هر یک از روایات مذکور به یکی از آنها اشاره دارند.
تأثیر شهادت امام حسین علیه السلام در قلب ها
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در توصیف تأثیر شهادت امام حسین علیه السلام در دل های مؤمنان می فرماید: «شهادت حسین علیه السلام در دل انسان های با ایمان چنان حرارت و تأثیر عمیقی به جای می گذارد که هرگز رو به سردی نمی گراید».
امام حسین علیه السلام جگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از امام حسین علیه السلام با تعابیر مختلفی چون «یکی از جوانان بهشت»، «گل پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم » و «محبوب من» و «فرزندم» و... یاد کرده اند و نهایت محبت خویش را به آن حضرت از این طریق بیان کرده اند: «یا بُنیَّ انّک لَکَبِدی طُوبی لِمَن اَحَبَّک و اَحَبّ ذُرّیتَک؛ ای پسرم، تو جگر منی. خوشا به حال آن که تو را و ذریّه تو را دوست بدارد».
حسنین علیه السلام امامند
رسولخدا صلی الله علیه وآله وسلم بارها می فرمودند: «حسن علیه السلام و حسین علیه السلام امامند، چه برای برطرف کردن ستم قیام کنند و چه به سبب فراهم نبودن اوضاع قیام نکنند. پیروی از آندو واجب، و مخالفت و ستیز با آنها دشمنی با من، و دوستی با آنها دوستی با من است».
آخرین سخنان امام حسین علیه السلام
بنابر نقلی کلماتی که امام حسین علیه السلام پس از بر زمین افتادن در قتلگاه کربلا به زبان جاری ساختند، عبارت بوده است از: «الهی رِضا بِقَضائِک، صَبرا عَلی بَلائِک، تَصْدیقا لِاَمْرِک، لامَعْبوُدَ سِواکَ؛ خدایا به حکم تو راضی ام؛ بر بلای تو صابرم؛ دستورهایت را تصدیق می کنم؛ و جز تو معبودی نیست».
نترسیدن از تهدید
عَقْبَة بن سَمْعان می گوید: «از مدینه تا مکه و از مکه تا عراق و تا لحظه شهادت حسین علیه السلام حضور داشتم. خطبه ها، گفتگوها و سخنان و احتجاجات او را شنیدم. او هرگز حاضر به بیعت و تسلیم نشد و هرگز سخنی از او مبنی بر اینکه بگذارید بروم، از او شنیده نشد، مگر برای اتمام حجّت». آن حضرت شجاعت و بلندنظری داشت، روح او کریم و بزرگوار بود، دارای شهامت و حمیّت بود و لحظه ای تسلیم ستم نشد. آن همه توطئه، آن همه محاصره، ترور مؤمنان و صحابه پیامبر و داستان مسمومیّت برادرش امام مجتبی علیه السلام هرگز او را مرعوب نکرد و مانع ادامه راه او نشد و حتی لحظه ای هرچند کوتاه، تسلیم تهدیدها و تطمیع های دشمن نشد.
مرقد امام حسین علیه السلام در گذر تاریخ
تعدی ناپاکان به قبر امام حسین علیه السلام
در زمان هارون الرشید، زیارت امام حسین علیه السلام چنان رایج بود که حرم ایشان از جمعیت موج می زد و در آن مکان پیوسته ازدحام عجیبی بود. این موضوع، باعث ترس هارون الرشید شد. ترس وی از آن بود که مبادا مردم در اثر این اجتماع و ازدحام و زیارت، به اولاد امیرالمؤمنین علیه السلام رغبت و علاقه نشان دهند و بدین ترتیب، حکومت و خلافت از عباسیان به علویان منتقل شود. از این رو، به والی کوفه فرمانی فرستاد. والی کوفه نیز پیرو نامه هارون، قبر امام حسین علیه السلام را خراب کرد و اطراف آن ساختمان ساخت و بر زمین های آن مزارعی راه اندازی کرد.
حسین علیه السلام ، آرام جان ها
با تخریب مرقد مطهر امام حسین علیه السلام در زمان هارون الرشید، علاقه مردم از زیارت آن امام هرگز بریده نشد. بی توجهی خلفای پس از هارون الرشید نیز این امر را تشدید کرد؛ تا اینکه در زمان متوکل، به او خبر دادند که مردم به زیارت قبر حسین بن علی علیه السلام می آیند و اجتماع می کنند. متوکل لشگری فرستاد و آنجا را خراب کردند، ولی مردم در موسم زیارت، باز هم جمع می شدند و حتی از کشته شدن باکی نداشتند. آنان می گفتند: «اگر همه ما کشته شویم باز هم بازماندگان و نسل های پس از ما به زیارت خواهند آمد».
نشانه قبر حضرت
در کنار قبر نورانی امام حسین علیه السلام ، درخت سِدری بود که علامت و نشانه قبر بود و مردم به وسیله آن قبر را می شناختند. ناپاکان دولت عباسی هنگام تخریب مرقد امام حسین علیه السلام آن درخت را نیز از ریشه درآورند. وقتی این خبر به گوش جریر یکی از صحابه پیامبر رسید، تکبیر گفت و شگفت زده شد؛ زیرا در حدیث معروفی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیده بود که آن حضرت سه مرتبه فرموده بودند: «خدا، قطع کننده درخت سِدر را لعنت کند». جریر پس از شنیدن آن خبر گفت: «الان معنای حدیث را فهمیدم».
جنایت عباسیان
متوکل، خلیفه عباسیان، پس از تخریب مرقد مطهر امام حسین علیه السلام ، دستور داد بر سر راه ها افراد مسلحی را بگمارند تا هر کس به زیارت امام حسین علیه السلام برود او را بکشند یا آنقدر شکنجه دهند تا بمیرد. آنان آنقدر جنایت کردند که شاعر عرب زبان درباره آنان گفت: «به خدا سوگند! اگر بنی امیه فرزند دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را مظلومانه کشتند، پس پسرعموهای ایشان (یعنی بنی عباس) همانند آنان جنایت کردند. آنان قبر او را ویران ساختند. بنی عباس افسوس خوردند که نتوانستند در قتل حسین بن علی علیه السلام شرکت کنند. از این رو، به قبر پاکش یورش آوردند و او را در آرامگاهش دنبال کردند».
عطر تربت حسینی
متوکل، خلیفه عباسیان، پس از تخریب مرقد امام حسین علیه السلام به هیچ کس اجازه زیارت آن حضرت را نمی داد و با زائران به شدت برخورد می کرد. یکی از عاشقان حسینی که در آن زمانه می زیست، چنین می گوید: مدتی طولانی بود که به زیارت نرفته بودم. تصمیم گرفتم خود را به خطر اندازم و به زیارت روم. مرد عطر فروشی نیز با من همراه شد. روزها پنهان بودیم و شب ها راه می رفتیم. نیمه شبی از میان دو پاسگاه که در خواب بودند عبور کردیم و خود را به سر قبر امام حسین علیه السلام رساندیم. هنگامی که خود را به روی آن انداختیم، بوی خوشی از آن به مشام ما رسید که هرگز مانند آن را در عطرها ندیده بودیم. من به آن عطر فروش که همراهم بود، گفتم: «این بوی چیست؟» او گفت: «به خدا من عطری مانند آن نبوییده ام».
کرامت قبر حسین علیه السلام
کرامات امام حسین علیه السلام تنها به زمان حیات آن حضرت محدود نمی شود، بلکه پس از شهادت ایشان نیز، افزون بر شفای بیماران و برآورده شدن حاجات، کراماتی از قبر مطهر و نورانی آن حضرت آشکار شده است. یکی از کسانی که از سوی متوکل، مأمور ویران سازی مرقد امام حسین علیه السلام بود، می گوید: «هنگامی که متوکل مرا برای ویران کردن قبر حسین علیه السلام فرستاد، به آن ناحیه رفتم، و دستور دادم گاوها را بر قبرها براندند، ولی وقتی به قبر حسین رسیدند، بر آن عبور نکردند. من با عصا به آنها زدم تا اینکه عصا در دستم شکست، ولی به خدا از قبرش نگذشتند و بر آن گام ننهادند».
برخی از آثار نهضت عاشورا
گرچه در ماجرای نهضت عاشورا امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش به ظاهر شکست خوردند، اما از توجه به دست آوردهای این واقعه به خوبی معلوم می شود که پیروز واقعی امام حسین علیه السلام است. آن حضرت با انتخاب شهادت و جنگ با دشمن موجب شد که:
1. اسلام از نابودی حتمی که در پی سلطه یزید پیش می آمد نجات یافت؛
2. نفوذ دینی و سیاسی بنی امیّه بر افکار عمومی قطع شد؛
3. روح مبارزه با ستم در رگ های آحاد جامعه اسلامی از نو به جریان افتاد؛
4. روحیه شهادت طلبی و صبر و مقاومت را در مردم تقویت کرد؛
5. بیداری مردم و تقویت مسئولیت اجتماعی را در آنها موجب شد؛
6. الگویی عینی برای نهضت های آزادی بخش به وجود آورد؛
7. اسباب نابودی حکومت ستمگر یزید را فراهم کرد؛
8. زمینه شناخت بیشتر امامت را فراهم ساخت.
نظرات شما عزیزان: