احسان
احسان به معنای نیکی کردن یکی از مصادیق انفاق است. این واژه از ر یشه حسن و اسم فاعل آن محسن است. جود و بخشش مصداق دیگری از انفاق است اما هربخششی احسان نیست. واژه حسن عبارتست از هر چیز شادی آو ری که مورد رغبت و میل همگان قرار گیرد.[42]
حُسن در نزد عرف در مورد ز یبایی هایی که قابل حس و مشاهده باشد به کار میرود. اما این کلمه در قرآن کریم در بیشتر موارد در مورد اندیشه و بصیرت نیکو استعمال شده است.[43] خدای سبحان یکی از مصادیق بارز محسنین را دربارۀ دستهای از بندگان خود اطلاق نموده که در قوس صعودی کمال انسانی مراتب ایمان و تقوی را به تمامی دارا بوده و صاحب دو خصیصۀ عصمت و حکمت نیز بودند، و در مرتبه رسالت قرار داشتند.
قرآن مجید این صفت را درباره پیامبرانی همچون نوح و ابراهیم و موسی و هارون و الیاس نبی (ع) در سورۀ صافات به کار برده است. یکی از مصادیق بارز محسنین در قرآن یوسف صدیق (ع) است که به لحاظ دارا بودن فضایل و ملکات ذاتی در خلق و خو یش به این صفت خوانده شده است. (یوسف، 12/22و36و 56)
واژه احسان در بردارندۀ صفت نیکی و نیکو یی کردن و بخشش در صورتی ز یباست، زیرا به کسی که نیکی میشود شخصیت و کرامت انسانی او نیز حفظ میشود، و رفتاری توأم با رضایت و شادی در دل او برجای میگذارد. آیه 65سورۀ یوسف و نحوه ت صدق آن جناب به برادرانش صورتی از این عمل است. در داستان حضرت یوسف (ع) آن حضرت عامل برتری خود بر سایر برادران را تقوی و بردباری و نیکوکاری دانسته است. از این رو میفرمایند
«قَدْ مَنَّ اَللّٰهُ عَلَيْنٰا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُضِيعُ أَجْرَ اَلْمُحْسِنِينَ» (یوسف، 12/90)؛
«به راستی که خدا بر ما منت نهاده است، بیگمان هر که تقوا و صبر پیشه کند خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند.» همچنین قرآن کریم در جای دیگری میفرماید:
«إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلَّذِينَ اِتَّقَوْا وَ اَلَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ» (النحل، 16/128)؛ «بی تردید خدا با کسانی است که پارسایی کردهاند و کسانی که نیکوکارند.» از تعبیر این آیه استفاده میشود که تقوی و احسان هریک سبب مستقلی برای موهبت نصرت الهی و ابطال مکر دشمنان دین و دفع کید آنان هستند.[44]
مردی به حضور امام جواد (ع) رسید و عرض کرد: مرا به اندازه خودتان احسان نمایید!
امام فرمود: «اکنون برایم امکان ندارد.» سائل عرض کرد: پس به اندازه مروت و مردانگی خودم احسان فرمائید؟ امام نهم (ع) به خادم خو یش فرمود: «دویست دینار به او بدهید.»[45]
جود و بخشش
جود به معنای بخشش مال و علم و جوانمردی است.[46] جواد به معنای سخی، بخشنده و کریم است.[47] مراد از صفت جود این است که بخششی که میکند از روی رحمت است و با هیج شائبهای توأم نیست، به این معنا که عطا کننده هیچگونه عوض و غرضی به ازای عطایش در نظر نمیگیرد. صفت جود از صفات باری تعالی است، و به بخشیدنی قبل از درخواست اطلاق میشود. سخاوت از صفات پسندیده انسان محسوب میشود، ولی سخاوت عطا کردن بعد از درخواست کردن است. واژه بخل در مقابل جود و سخاوت قرار دارد.
به اعتقاد شیعه همه معصومین (ع) مظهر اسماء حسنای الهی هستند، اما در ظاهر هر یک از امامان گو یا یک خصلت بیشتر در او ظهور داشته است، و صفت جود و بخشش از همان دو ران کودکی توسط امام رضا (ع) در فرزندشان نهادینه شده بود. در دو ران ولایت عهدی حضرت رضا (ع) ایشان توسط نامه با امام جواد (ع) ارتباط داشتند و آن حضرت را بر تمام امور و اموال خود وکیل قرار داده بودند. در نامهای که در متون حدیثی از حضرت رضا (ع) به امام جواد (ع) صادره شده، امام رضا (ع) تا کید به صله و بخشش به دوستان و خو یشان کردهاند : «یا أبا جعفر بلغنی أن الموالی إذا رکبت أخرجوک من الباب الصغیر... ؛ فرزندم به من خبر داده اند که چون از منزل بیرون میروی غلامانت بخل و حسادت میورزند تا چیزی از تو به کسی نرسد. برای همین تو را از درب کوچک اندرونی بیرون می برند تا مبادا کسی از تو بهره مند گردد این نامه را به تو مینویسم، به همان حقی که بر تو دارم قسمت می دهم با رفت و آمد از درب بزرگ بیرونی و عمومی رفت و آمدت را علنی و آشکار کن و هنگام خروج از خانه، درهم و دینار همراه خود بردار تا اگر کسی از تو درخواستی کرد، به او چیزی ببخشی و مردم ازخیر تو بهره مند شوند و به عطایای تو خوشحال و مسرو ر گردند و دوستدار تو باشند.... در پایان نامه امام رضا (ع) میفرمایند: در بذل و بخشش مداومت کن و از فقر و تهیدستی ترسی نداشته باش.»[48]
یکی از توصیفاتی که قرآن از بندگان شایسته پرهیزگار میکند آیه 134سوره آل عمران است که مصداق عینی آن را میتوان در سیره زندگانی معصومین (ع) مشاهده کرد، که میفرماید: «اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي اَلسَّرّٰاءِ وَ اَلضَّرّٰاءِ وَ اَلْكٰاظِمِينَ اَلْغَيْظَ وَ اَلْعٰافِينَ عَنِ اَلنّٰاسِ وَ اَللّٰهُ يُحِبُّ اَلْمُحْسِنِينَ» ؛ «آنهایی که از مال خود در حال وسعت و تنگدستی انفاق میکنند و خشم خود را فرونشانند و از [بدی] مردم در گذرند و خدا دوستدار نیکوکاران است.» سیره و سبک زندگی ناظر به مسائلی است که متن زندگی انسان را شکل میدهد، و سخاوت و بخشندگی یکی از اصول ثابت اخلاقی امامان معصوم (ع) است. در روایتی حضرت رضا (ع) یکی از راههای نزدیکی به خدا و بهشت و مردم را سخاوت و بخشش میداند.[49]
از احمدبن حدید نقل شده است: با گروهی برای انجام حج به مکه میرفتیم، راهزنان راه برما بستند و اموالمان را بردند، وقتی به مدینه رسیدیم حضرت جواد (ع) را در کوچه ای ملاقات کردم و به منزل آن حضرت رفتم و داستان را به عرض امام رساندم.
امام فرمان داد لباسی و پولی برایم آو رد و فرمود: «پول را میان همسفران خو یش به همان مقدار که دزدها از آنان بردهاند تقسیم کن.» پس از آن که پولها را تقسیم کردم در یافتم پولی که امام عطا کرده بود درست به همان اندازهای بود که دزدها برده بودند نه کمتر و نه بیشتر.[50]
یکی از آثار بخشش و سخاوت جلب دوستی، دوست و دشمن است که افزایش دوستان و کاهش دشمنان را به دنبال دارد. یکی از قوانین تبدیل به أحسن در قرآن کریم اصل نیکی و نیکوکاری در پاسخ به بدی است. قرآن کریم می فرماید: «وَ لاٰ تَسْتَوِي اَلْحَسَنَةُ وَ لاَ اَلسَّيِّئَةُ اِدْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا اَلَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدٰاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» (فصلت، 41/34) ؛ «و نیکی و بدی یکسان نیست [بدی را] با آنچه نیکوتر است دفع کن که نا گاه [خواهی دید] همان کسی که میان تو و او دشمنی بود، چون دوستی صمیمی گشته است. «وَ مٰا يُلَقّٰاهٰا إِلاَّ اَلَّذِينَ صَبَرُوا وَ مٰا يُلَقّٰاهٰا إِلاّٰ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ» (فصلت، 41 /35)؛ «و این [خصلت خوب] جز به کسانی که شکیبایند عطا نشود و آن را جز کسی که دارای بهرۀ بزرگ [از ایمان] است به دست نیاورد». آنچه چهره بخشش را ز یبا میگرداند حقیقت ظاهری و باطنی آن است، به گونهای که از باب حفظ کرامت انسان بیش از درخواست سائل ببخشد و به دنبال آن عوض و انتظاری به ازایش در نظر نگیرد و با منت و آزار همراه نباشد. ضمن آن که آن چه میبخشد از یاد ببرد، و عمل نیک خود را به دست فراموشی بسپارد.
امام جواد (ع) میفرماید: «زینت کرم؛ گشاده رویی، و ز ینت کار خیر کردن ترک من است.»[51] قرآن کریم نیز در این باره میفرماید: «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تُبْطِلُوا صَدَقٰاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذىٰ» (البقرة، )264/2؛ «ای مومنان صدقات خود را با منت و آزار باطل نکنید.»...
زهد و ساده زیستی
یکی از آثار پرهیزکاری در سبک زندگی فردی و اجتماعی ساده زیستی است.
پیامبران و اوصیای آنان دو اصل را در زندگی خود درنظر میگرفتند: اول: آنکه میان زمان پیش از بعثت و امامت و پس از آن تفاوتی در شیوه زندگیشان نبود. دوم: آنکه ر یاست معنوی آنها باعث نمیشد تا روحیات آنان تغییر کند، و برخوردهای آنها در تمام دو ران یکسان و آموزنده بود.[52]
امام سجاد (ع) میفرمایند: «زهد ده درجه است، بالا ترین درجه زهد فروترین درجه و رع است و بالا ترین درجه و رع، فروترین درجه یقین است و فراترین درجه یقین، فروترین درجه رضاست، و همانا که زهد در آیهای از آیات کتاب خدای عزوجل بیان شده و فرموده است: «لِكَيْلاٰ تَأْسَوْا عَلىٰ مٰا فٰاتَكُمْ وَ لاٰ تَفْرَحُوا بِمٰا آتٰاكُمْ وَ اَللّٰهُ لاٰ يُحِبُّ كُلَّ مُخْتٰالٍ فَخُورٍ»(الحدید، 57/ 23)؛ «به خاطر آنچه از دست دادید، محزون و ناراحت نشو ید، و به آنچه به شما داده سرمست نباشید.»
زهد در زندگی اولیای الهی یعنی بی آلایشی و بنا به فرمایش أمیرمؤمنان علی(ع) مردم سه گونه اند: «زاهد، صابر و راغب.» و زاهد در نظر أمیرمؤمنان کسی است که به چیزی از دنیا که به او برسد، شاد نشود و از چیزی از آنکه از دست بدهد، اندوهگین نمی شود.[53]
حسن مکاری نقل کرده است: در دو رانی که حضرت جواد (ع) در بغداد بود؛ در نزد خلیفه در نهایت شکوه و جلال به سر میبرد من با خود گفتم: دیگر حضرت جواد (ع) به مدینه برنخواهد گشت. چون این خیال در خاطر من گذشت دیدم آن حضرت سر به زیر افکند، پس سربلند کرد، -درحالی که رنگ مبارک ایشان تغییر کرده بود- فرمود: «ای حسن! نان جو با نمک نیم کوب در حرم رسول خدا (ص) نزد من بهتر است از آن چه در اینجا مشاهده میکنی».[54] پیامبران و اوصیای ایشان اصرار داشتند در زندگی خود و بی آلایش باشند. هرچند ساده ز یستی به عنوان اصلی ثابت در زندگی پیامبر اکرم (ص) امامان (ع) شناخته میشود. اما این اصل در اوضاع و احوال گونا گون و اعصار مختلف، صورت و شکل مناسب زمان را پیدا میکند و بر این اساس پیشوایان معصوم با حفظ اصل ساده ز یستی مقتضیات زمان خود را در نظر میگرفتند، و زهد و پارسایی و ساده ز یستی آنان به معنای پشت پا زدن به دنیا و دو ری از مواهب آن نبود، بلکه به معنای اسیر نشدن و عدم دلبستگی به زرق و برق دنیا و عبودیت و دلبستگی به امور معنوی و تقرب به خدا است.
پی نوشت ها
[1] الکافی«مترجم »،2/ 412.
[2] الإرشاد«مفید »،2/ 384.
[3] تهذیب الأحکام، 6/90.
[4] پژوهش در تاریخ ولادت و شهادت معصومان «مقدسی»/ 420.
[5] همان.
[6] الکافی«مترجم »، 2/412؛ الإرشاد، 2/384.
[7] الکافی «مترجم» ، 2/412،الإرشاد/415؛ روضة الواعظین/ 388.
[8] روضة الواعظین/388؛ الکافی«مترجم »، 4/643.
[9] همان.
[10] الإرشاد/387؛ الکافی«مترجم »، 2/413.
[11] حیات فکری و سیاسی امامان«جعفریان»/ 401.
[12] تحلیلی بر زندگی امام جواد(ع)«کامرانیان/» 52.
[13] الإرشاد، 2/277.
[14] حیات فکری و سیاسی امامان/ 472.
[15] فرق الشیعة«نوبختی»/ 88.
[16] الإرشاد، 2/389؛ الکافی«مترجم »، 2/106.
[17] تار یخ حدیث«غروی»/ 22.
[18] عیون أخبار الرضا(ع)، /2باب مناظرات؛ الإرشاد، 2/ 392.
[19] مفاتیح الجنان«مترجم الهی قمشه ای»/ 1090.
[20] المیزان، 3/ 167.
[21] دلائل الإمامة«طبری شیعی»/ 388.
[22] الإرشاد، 2/318.
[23] اصول ثابت سیرۀ معصومین«ربانی» /12.
[24] لغتنامه سیاح، 3/182.
[25] المفردات/ 881.
[26] أطیب البیان، 1/79.
[27] میزان الحکمة، 14/ 7026.
[28] تحلیلی بر زندگی امام جواد (ع)/ 630.
[29] بحار الأنوار، 75/79.
[30] همان 358.
[31] فرهنگ لغت عمید/ 703.
[32] لسان العرب، 14/255.
[33] آیات الأحکام«ایروانی/»151.
[34] وسائل الشیعة، 12/200.
[35] سیرۀ نبوی« دلشاد» /41.
[36] غرر الحکم و درر الکلم/328/الرقم 140.
[37] سیرۀ نبوی«دلشاد» / 17.
[38] همان.
[39] آیات الأحکام «ایراونی» / 169.
[40] مسند الامام الجواد(ع)/ 243.
[41] مناظرات علمی شیعه و سنی«حسینی قمی»/ 158-157.
[42] المفردات/ 235.
[43] همان.
[44] ترجمۀ المیزان، 12/539.
[45] تحلیلی بر زندگی امام جواد(ع)/78؛ حلیة الأبرار، 2/408.
[46] المفردات/ 164.
[47] فرهنگ تدین«طباطبائی/» 129.
[48] ترجمۀ اصول کافی«مصطفوی»، 43/4.
[49] عیون أخبار الرضا(ع)، 2/667.
[50] بحار الأنوار، 50/44.
[51] تحلیلی بر زندگی امام جواد(ع)/ 661.
[52] اصول ثابت سیرۀ معصومین(ع) / 47.
[53] روضة الواعظین/ 386.
[54] تحلیلی بر زندگانی امام جواد(ع)/661؛ احقاق الحق، 21/424.
نظرات شما عزیزان: