حادثه مدرسه فیضیه
روز 2 فروردین ماه سال 1342، مصادف بود با 25 شوال 1383، سالگشت شهادت امام جعفر صادق - علیه السلام - مطابق معمول، مجالس بسیاری در سوگ شهادت امام ششم - علیه السلام - برگزار شده بود . منزل امام خمینی در محله "یخچال قاضی" میزبان عزاداران بسیاری بود که گرد امام جمع شده بودند و عزاداری می کردند . غیر از عزاداران حسینی، شماری از ماموران مخفی با لباس شخصی در میان سوگواران، به نظاره و کنترل اوضاع می پرداختند . اینان هر ازگاه سخنی می گفتند و یا رفتاری نشان می دادند که مجلس عزا را به مرز اغتشاش و هیاهو سوق می داد . در این هنگام آقای شیخ صادق خلخالی، از سوی امام به حاضران گفت: "چنانچه افرادی بخواهند اخلالگری کنند، حاج آقا روح الله به حرم مطهر خواهند رفت و در آنجا با مردم سخن خواهند گفت و مسائلی را که لازم بدانند به آگاهی مردم می رسانند" . این تهدید روشن و صادقانه، آرامش را به مجلس بازگرداند و برنامه روضه و عزا ادامه یافت .
عصر همان روز، به دعوت آیت الله گلپایگانی، مجلسی در مدرسه فیضیه برگزار شد . گروه آشوبگری که عمدتا از تهران آمده بودند و پیش از ظهر موفق به بر هم زدن مجلس امام نشده بودند، در فیضیه حضور رساندند و با همان شیوه و روش ناجوانمردانه، موفق به ایجاد اغتشاش و بلوا در مدرسه شدند . زد و خورد میان طلاب و ماموران مخفی شاه بالا گرفت . در این هنگام نیروهای مسلح و کماندوهای ارتش به منازعه پیوستند و گروه بسیاری از طلاب و مردم قم را زخمی و گلوله باران کردند . ماموران شاه برای تحریک بیشتر مردم و ایجاد فضای جنگی در مدرسه، شروع به هتاکی کردند و به ساحت مقدس موالی دین و مقدسات مذهب، اسائه ادب نمودند . درگیری ها تا ساعت هفت بعدازظهر ادامه داشت و پس از وارد ساختن جراحت و قتل چندین تن از روحانیان مدرسه فیضیه، دست به خرابکاری در مدرسه زدند . در این مرحله، لوازم شخصی طلاب - از کتاب ها گرفته تا لباس و اثاثیه حجره ها - به حیاط مدرسه ریختند و همه را طعمه حریق کردند . نظیر همین جنایت ها و خرابکاری های رسوا، در همان روز در مدرسه طالبیه تبریز روی داده بود .
در پی این حوادث، امام خمینی برای حضور در مدرسه فیضیه - به راه افتادند . اما حاضران در منزل و نزدیکان ایشان، نخست با اصرار و التجا از ایشان خواستند که از این تصمیم منصرف شوند; زیرا تردیدی نبود که ماموران شاه منتظر چنین فرصتی بودند و آمادگی هرگونه وحشیگری، حتی نسبت به ساحت مراجع را داشتند . سپس درهای منزل را بستند و بدین ترتیب راه را برای خروج امام از منزل و هجوم کماندوها به داخل خانه مسدود کردند . همان جا امام برای حاضران سخنرانی کردند و با سخنان هوشمندانه خود، آرامش و روحیه انقلابی را به طلاب و مردم قم بازگرداندند .
... عیب است برای کسانی که ادعای پیروی از حضرت امیر (ع) و امام حسین (ع) را دارند، در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز دستگاه حاکمه، خود را ببازند . دستگاه حاکمه با ارتکاب این جنایت، خود را رسوا و مفتضح ساخت و ماهیت چنگیزی خود را به خوبی نشان داد . دستگاه جبار با دست زدن به این فاجعه، شکست و نابودی خود را حتمی ساخت ... "52
در این سخنرانی، حضرت امام خمینی از سکوت بزرگان گلایه می کنند و می فرمایند: "امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است" . روز بعد (13/1/42) امام خمینی، بیانیه ای را منتشر می کنند که در نهضت اسلامی ایران، جایگاهی ویژه دارد . این اعلامیه، چنان صریح و قاطع است که راه را بر هرگونه بهانه گیری و توجیه می بندد . در این اعلامیه، رژیم شاهنشاهی، عادلانه و قاطعانه محاکمه می شود و به صراحت از علما می خواهند که "تقیه" را رها کنند و اظهار حقایق را که در این شرایط از واجبات است، پیشه خود سازند; ولو بلغ ما بلغ . از معروف ترین جملات این اعلامیه سلحشورانه، این است: من اکنون قلب خود را برای سرنیزه های مامورین شما حاضر کرده ام، ولی برای قبول زورگویی ها و خضوع در مقابل جباری های شما حاضر نخواهم کرد . 53
پس از این وقایع دلخراش و وحشت زا، شاه برای تحقیر و ایجاد تزلزل در ارکان حوزه، خدمت نظام وظیفه را برای طلاب جوان الزامی کرد . برای طلابی که به کسوت روحانی درآمده بودند، پوشیدن لباس نظامی و خدمت زیر پرچم شاهنشاهی بسیار گران بود . اما امام پیکی به سربازخانه ها فرستاد و از طلاب خواست که تزلزل به خود راه ندهند و از این فرصت برای تقویت جسم و روح خود استفاده کنند . امام به طلابی که به سربازخانه گسیل شده بودند، فرمود: شما سربازان امام زمان (عج) هستید . سربازان و درجه داران را نسبت به نظام رژیم آگاه نمایید و تعلیمات نظامی را با جدیت فراگیرید .
نظرات شما عزیزان: