عرفان از لحاظ لغوی به معنی نوعی شناخت است و در اصطلاح آنرا چنین میتوان تعریف کرد:
نوعی شناخت و معرفت مستقیم که فراحسی و فراعقلی است و کشف حجاب های قلب با نوعی سلوک و جذبه میسر میشود و بدینسان عارف به غیب و وحدت اصیل نهفته در وراء ظواهر و کثرتها وقوف مییابد. این روند، سیری انفسی دارد و از راه اشراق حاصل میشود.
برای وضوح بیشتر معنای عرفان و ابعاد متعدد آن عرفان را از چند حیث میتوان تفکیک کرد:
- به عنوان ادراک: به معنای شناخت بی واسطه و مستقیم از سنخ علم حضوری که طی آن عارف به عالم وحدت و غیب جهان دست مییابد.
- به عنوان نوعی نگرش: از این جنبه نحوه ای قرائت باطنی مبتنی بر تاویل از متون مقدس و یا آثار ادبی تحت عنوان «قرائت عرفانی» مطرح است که در مقابل و در عرض قرائت های فلسفی، فقهی، کلامی و مانند آن قرار میگیرد.
- به عنوان روش: به نوعی سلوک و شیوه زیستن معطوف به فرارفتن از معهودات علمی و عملی و آداب و عمل کردن خلاف عادات روزمره و خواهشهای درونی برای دستیابی به حقیقتی غایی نهفته در وراء ظواهر اطلاق میشود.
- به عنوان مجموعه تعالیم: که در قالب نگاشته ها و گفته های عارفان( در دو بعد نظری و عملی) و به جهت روشن ساختن بینش عرفانی به هستی و نیز طریق سلوک گردآوری شده است.
- به عنوان نهادی تاریخی: نمود خارجی و اجتماعی این نهاد در اسلام صوفیه و متصوفه میباشد که با دیگر نهادهای اجتماعی و دینی، روابط، چالشها و داد و ستدهایی داشته است.
اصول مشترک نظامهای عرفانی
برای عرفان، دانستن شاخهای از شناخت چند رکن ضروری است.
- اعتقاد به درجات عوالم هستی: بینش عرفانی مدعی فرارفتن از ظواهر و رسوخ به باطن است.
- اعتقاد به درجات ادراک انسان: از آن جهت که شناخت حسی ظاهری و حتی شناخت عقلی، شناختی عرفانی محسوب نمیشود. راه دریافت حقایق غایی عالم، علم حضوری و شهودی است که البته خود متضمن درجات و مراحل متعددی است.
- اعتقاد به درجات انسان: انسان نیز مانند عالم، بالقوه حاوی درجاتی است که با سلوک طریقه عرفانی و حصول آگاهی های عرفانی به ترقی دست مییابد.
- واقعی بودن درجات و حالات و معارف: همه نحله های عرفانی یافته های خود را گزارشی اصیل از حقیقت جهان میدانند نه بر ساخته های ذهنی یا دستاوردهای خیال و توهم خویش.
در عرفان دینی مبنای دیگری نیز مطرح است:
- تقدس و الهی بودن یافته ها: درجات و حالات عرفانی به معنای انتساب آن به خداوند متعال است.
به عرفان اسلامی دو مبنای دیگری نیز میتوان افزود:
- مبتنی بر اسم شناسی : آغاز و انجام عرفان اسلامی چه به لحاظ وجود شناسی، چه به لحاظ معرفت شناسی و چه به لحاظ عملی مبتنی بر اسماء الهی است.
- اعتقاد به درجات قرآن: عرفان اسلامی به تعبیری باز نمایاندن بواطن و لایه های درونی آیات نازل شده الهی در قرآن مجید است.تطابق درجات کتاب تدوینی (قرآن) با کتاب تکویتی (جهان هستی) و نیز با کتاب انفسی (وجود انسان) از مشخصه ها و ممیزات عرفان اسلامی است.
نظرات شما عزیزان: