اخراج آدم و حوا از بهشت
هنوز چندی از آفرینش آنها نگذشته بود که مرتکب گناه شدند و به سبب این گناه شیطان خوشحال گشت و ناگهان لباس بهشتی از تنشان فرو ریخت و برهنه در میان باغهای بهشت رها بودند و خداوند فرمود؛
[وَ ای آدم به تو فرمان دادیم در میان بهشت گردش کنی و از میوه های بهشتی بخوری، اما تو را از نزدیک شدن به این درخت نهی کردیم و تو از ستمکاران خواهی بود و آدم از کرده خود پشیمان گشت و به حالت خضوع و شرمندگی درآمد.(1)]
و خداوند به آن دو فرمود؛
[از عرش من به زیر آیید.(2)]
آدم و حوا بلافاصله از این اشتباه خود پشیمان شدند و توبه کردند و با ندامت به درگاه الهی عرضه داشتند؛
«خداوندا اگر ما را نبخشی و به ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود.»(3)
اما کار از کار گذشته بود و بازگشتی وجود نداشت پس خداوند آدم و حوا و ابلیس و آن مار را از بهشت راند و به آنها فرمان داد به زمین فرود آیند.
مار قبل از ارتکاب به چنین کاری از بهترین حیوانات ساکن بهشت بود و گویند بر چهار دست و پا حرکت می کرد و بعد از ارتکاب گناه به امر خدا بصورت خزندگان درآمد و جایگاهی که ابلیس در دهانش نشسته بود تبدیل به زهر کشنده ای شد.(4)
هنگامی که آدم از بهشت رانده شد، جبرئیل بر او نازل گشت و گفت؛ آیا خداوند تو را نیافرید و از روح خود در تو ندمید و همگان را به سجده بر تو امر نکرد و آیا حوا رابرای تو همدم قرار نداد و شما را در بهشت جای نداد و آیا تو را از خوردن آن درخت نهی نکرد؟ آدم گفت؛ ابلیس به خدا سوگند یاد کرد خیرخواه من است و من فکر نمی کردم هرگز کسی به خدا سوگند دروغ ببندد.
1 - بقره، 35.2 - بقره، 36.3 - خلاصه تاریخ انبیاء، ص 10؛ قصه های قرآن، ص 27، ترجمه زمانی.4 - داستان پیامبران، ص 16 و 17.
نظرات شما عزیزان: