فصل یازدهم: روزه و آموزش آزادی
حضرت مولای متّقیان علیه السّلام رهبرآزاد مردان و آزادیخواهان میفرماید:
الاحُرٌّ یَدَعُ هذِهِ اللُماظَةَ لِاهلِها انَّهُ لَیسَ لِانُفسُکِمُ ثَمَنٌ الّا الجَنَة فَلا تَبِیعوها الّابِها[105]
آیا آزادهای نیست که این بازمانده غذای دهان دیگران (دنیا) را برای اهلش بگذارد؟ به درستی که برای جانهای شما بهایی غیر از بهشت نیست؛ پس آن را به غیر بهشت نفروشید.
نظامی شاعر حکیم میگوید:
دگر باره پرسید آن شهریارکه: «تو کیستی من کیم در شمار؟!»
چنین داد پاسخ سخنگوی پیرکه: «فرمان دهم من، تو فرمانپذیر!
مرا بندهای هست نامش هوادل من به آن بنده فرمان رواتو آنی
کِی آن بنده را بندهایپرستار ما را پرستندهای!»
بسا افرادی که داد آزادیخواهی دارند و دیگران را به آزادی میخوانند و بیآنکه توجّه داشته باشند، اسیر و بنده هستند و از خود اختیاری ندارند.
بسیاری از اشخاص که آزادی و حقوق دیگران را پایمال کرده و آن را دستخوش امیال و اراده خود ساخته و خود را بر ملل و جوامع، فرمانروای مطلق میشمارند نیز از نعمت آزادی محروم هستند.
این هر دو دسته بندهاند و مقید و مملوک؛ امّا نه بنده و مملوک یک تن؛ نه بندهای که جسمش در اختیار غیر باشد، و فکر و اندیشهاش در اختیار خودش.
اینان بنده هوا، بنده پول، مال، اسب، اشتر، گاو، الاغ، گوسفند و بنده مقام هستند. غلام حلقه بهگوش شهوت، غلام اربابان قدرت و کدخدایان، حاکمان و امیران، بنده مقاصد رذیله و اشیای خسیسه و بنده عادات و خرافات هستند. بندگانی که علاوه بر جسمشان، روح و فکرشان نیز بنده است و همه چیزشان در بند افتاده و از آزادی واقعی و استقلال روحی و فکری بویی نبردهاند.
عادت به خوردن و نوشیدن، عادت به شهوت رانی، قمار، شراب، میگساری، شبنشینیهای زیانبخش، سیگار و دخانیات، ظلم و ستم،
و بیاعتنایی به ضعیفان و زیردستان و ... آنها را چنان اسیر و مقید کرده که، نجات از این طلسم عادات را غیرممکن میدانند.
در میدان سیاست، در عرصه مبارزات ورزشی، در جنگ و نبرد و لشکرکشی، پیروز میشوند و حریف را بر زمین میزنند؛ امّا در میدان مبارزه با عادات و آزاد شدن از قیود هوا و هوس، بیچاره و مغلوب، شکست خورده و بر زمین افتادهاند.
چنین کسانی، خود و انسانیت خود را در اسارت عادات انداخته و نتوانستهاند از وادی تنگ و تاریک بندگی و بردگی مخلوقاتی مانند خود، با بال همّت پرواز کرده و در باغستان آزادی واقعی، وارد شوند.
برنامه کار روز و شب و حاصل زندگی آنها انجام یک سلسله عادات و تکرار مکرّرات است و به طور خلاصه حیات آنها مصداق سخنی است که از «روسو» نقل شده است:
«انسان، بنده و برده متولّد میشود و بنده و برده میمیرد. روز ولادت او را در قماط میپیچند و روز مرگ، او را در کفن قرار میدهند. [و در دل خاک پنهان میکنند] و در میان این دو روز، بنده و اسیر و مملوک و خاضعِ عادت است.»
آیا کسی که تمام عمرش را در لهو و لعب و بازی به سر میبرد، و نمیتواند دمی از آن، خود را کنار بکشد، آزاد است یا بنده؟!
آیا کسی که دست از قمار بر نمیدارد و شبها را تا نزدیک سحر برسر سفره قمار، مال و وقت عزیز خود را به باد فنا میدهد، بنده است یا آزاد؟!
آیا شخصی که جام شراب را- با آن که به زیانهای خانمان براندازش واقف است- مثل آب گوارا مینوشد، بنده است یا آزاد؟!
آیا آن که نمیتواند از زندگی تجمّلی و از طعامهای رنگارنگ سفرهاش و از لباسهای گرانبها و متنوّعش، چیزی کم بگذارد و از همنوعان خود- که درمانده و گرفتار، مستمند، بیمار، زلزلهزده و مبتلا هستند- دستگیری و به آنها کمک نمیکند، بنده است یا آزاد؟!
آیا کسی که برای مقام و منصب، حفظ ریاست و برای تجمّلات بیش از حد، و شکم پرستی، حقوق ضعفا را پایمال و دسترنج کارگران را غارت میکند و از رشوهخواری و دزدی از بیت المال مسلمین، باک ندارد آزاد است یا بنده؟!
آیا این است زندگی آزاد و شرافتمندانه انسان؟!
یقیناً اینگونه افراد، بندهاند و آزاد ساختن آنان، از آزاد کردن رفیق و عبید دشوارتر است، چنان چه دین اسلام برای آزادی غلامان و کنیزان کوششهای ثمربخشی نموده و برنامههای سودمندی تنظیم کرده و آن را از عبادات بزرگ قرار داده است و حتّی در بعضی موارد، حکم به وجوب آن نموده و در موارد دیگر، به طور استحباب آن را از مسلمانان خواسته است، برای آزاد کردن این ممالک فکری و بندگان و غلامان
واقعی نیز برنامههای وسیعی را پیشنهاد کرده تا بشر را از بند استعباد، عادات رذیله و هوای نفس آزاد سازد و همان گونه که در قرآن ذکر شده، یکی از اهداف دعوت حضرت خاتم الانبیاء صلّیالله علیه وآله وسلّم برداشتن این گونه بارها از روح و فکر بشر است:
وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالاغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمُ 106]
و تا بشر به این آزادی نرسد طعم آزادی را نمیچشد و در سایر امور کسب آزادی نمیکند.
یکی از برنامههای آزادی بخش اسلام، «روزه» است.
روزه، آدمی را از بند عادات حیوانی آزاد میسازد و او را به سوی ملکوت اعلی پرواز میدهد:
طَیران مرغ دیدی تو زپای بند شهوتبه در آی تا ببینی طیران آدمیت!
خور وخواب وخشم وشهوت، شَغَب است وجهل وظلمتحَیوان خبر ندارد زِجهان آدمیت!
فرد مسلمان به قصد روزه، سحر از میان بستر آرام خواب، برای خوردن سحری و انجام عبادت و خواندن دعا و نماز بر میخیزد و ازقید خواب و عادت به استراحت، آزاد میشود و در تمام مدّت روز از تحت سیطره و تسلّط جسم و غرایز حیوانی و عادت به خوردن و نوشیدن، خود را بیرون میکشد و طلسم هوا و هوس را میشکند و از خوردن غذاهای لذیذ و میوههای شیرین و خوش طعم و نوشیدنیهای خنک و گوارا خودداری میکند و به عادات روزهایی که روزه نبود، نمیاندیشد و برنامههای غذایی روزانه را ترک کرده و فکر و عقل و وجدانش را آزاد میسازد و خود را در افقی عالیتر و نورانیت و روشنایی دیگر میبیند. ادعیهای را که جهت ماه رمضان و برای مواقع سحر و روز و شب، وارد شده، میخواند؛ ادعیهای که اغلب دارای جملات آموزنده، حقیقت و روح آزادی است.
ادعیهای که عقیده توحید را با جان و روان و وجدان آمیخته میسازد و خواننده را از بندهای گران اخلاق زشت و صفات ناپسند نجات داده و به صفات پسندیده و اخلاق کریمه دعوت مینماید.
روزهدار عزیز! و برادر مسلمان! از ماه رمضان، درس آزادی بگیر و نخست از عادات زشت و تقیدات بیجا، خود را آزاد ساز و بدان که یکی از مقاصد اسلام، آزادی افراد و جماعات از یوغ حکومتهای مستبد و سلطههای فردی و شخصی است.
این گونه آزادی، هدف مقدّس تمام انبیا است و همان سان که قرآن کریم بیان میدارد، آنها برای آزادی بشر مبعوث شدهاند:
وَلَقدَ بَعَثنا فِی کُلِّ امةٍ رَسوَلًا انِ اعبُدُوااللهَ وَاجتَنِبُوا الطاغُوتَ 107]
مشاهده میکنید که چه معانی بزرگ و آزادی بخشی در این آیه نهفته و چگونه با نهایت صراحت و قاطعیت، پرستش غیر خدا و استعباد و شرک و طاغوتپروری را محکوم کرده است.
این است اساس آزادی اسلامیکه هیچکس وهیچ مقامی حقّگردنکشی و زورگویی ندارد. و هیچکس نمیتواند دیگران را فرمانبر خود و خاضع جلال و جبروت مادّی خود سازد و طبق خواسته و هوا و هوس خود، مانند دوران جاهلیت وپیش از اسلام بر دیگران فرمانروایی کند.
کسانی که در برابر این افراد، خاضع میشوند، از دستور صریح این آیه محکم قرآن تخلّف میکنند و سران قدرت را به گردن کشی، خودکامگی و فساد، تشویق مینمایند.
دین اسلام همواره آزادی کشی، تکبّر، بلندپروازی و استعلای فرد بر دیگران را به شدّت مورد نکوهش قرارداده و ابطال فرموده است:
چنانچه این آیه شریفه بیان میدارد:
تِلْکَ الدَّارُ الأَخِرةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لایُریدُونَ عُلُوًّا فِی الأَرْضِ وَلافَسَادًا وَالْعْاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ 108]
کلام الهی و احکام و قوانین خدا باید بر همه چیز و همه کس و بر هر قانون بشری، سیطره داشته و حاکم باشد و کلام مؤمنان و مقصد و هدف آنان، ترویج و بلند آوازه شود.
بیشتر شقاوتها، و بدبختیهای بزرگ، ناشی از عدم درک حقیقت آزادی و حریت اسلامی و یا عدم استقامت در راه آن است. از این رو، کسانی که به این درک و استقامت، موفّق نمیشوند، تکبّر و گردنکشی و استعباد دیگران را میپذیرند و با اظهار تملّق در برابر متکبّران و گردنکشان، بر کبر و طغیان آنان میافزایند؛ در حالی که اسلام از تمام افراد بشر دعوت میکند تا در برابر خدا و حکومت خدا خاضع باشند.
آن چه باعث تأسّف است این است که مسلمانان به آیات توحید قرآن کمتر توجّه دارند و از میوههای درخت طیبه توحید، کمتر تناول میکنند.
روزهدار عزیز! با دقّت در آیه شریفه:
یا ایُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ، الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِراشاً، وَالسَّمَآءَ بِنَآءً وَانزِلَ مِنَ السَّمَاءِ ماءً فَاخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَّکُمْ فَلا تَجْعَلوُا لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ 109]
درمییابیم که چه حقایق بزرگ و معانی بلندی در آن درج شده است. این آیه، عموم بشر و انسانها را مخاطب قرار داده و به پرستش آفریدگار یگانه و ترک شرک دعوت میکند، و عالیترین مفهوم آزادی را به بشر عرضه میدارد.
نظرات شما عزیزان: