فصل هشتم: روزه، عبادتی آسان
اشاره
یُرِیدُاللهُ بِکُمُ الیُسْرَ[79]
شریعت اسلام با فطرت بشر هماهنگ، و احکام آن، خواستههای واقعی فطرت و طبع سلیم و ذوق مستقیم است. اسلام به خرد و نیروی اندیشه بشر اهمیت فراوان داده و او را به تعقّل و کنجکاوی و تحقیق تشویق میکند و کسانی را که از حکومت عقل و مراجعه به آن سرباز میزنند، سرزنش و توبیخ مینماید.
تعالیم اسلام تحمیلی بر روح پاک انسانیت ندارد و وجدان بشر از این که روش خود را با آن تعالیم منطبق سازد، سنگینی و فشاری را احساس نمیکند.
یگانه صراط مستقیم و کوتاهترین راه به سوی مقاصد عالیه، برنامههای اسلام است که مصالح دین و دنیا، جسم و روح و فرد و اجتماع را با هم جمع نموده است.
آن چه در این دین حنیف مورد نهی و حرمت واقع شده، چیزهایی است که بر فطرت تحمیل شده و با خواستههای آن هماهنگ نیست. و آن چه مورد امر قرار گرفته و حکم به وجوب و استحباب آن شده، مطابق با فطرت است.
«خیر و مصلحت» و «دفع ضرر و مفسده»، پایه احکام اسلام است و در هر کجا، دو مصلحت باهم مزاحمت کنند، حفظ مصلحت مهمتر و در هر جا ناچاری به ارتکاب یکی از دو مفسده باشد، پرهیز از عملی که مفسدهاش بیشتر است، لازم میشود.
یکی از مشخّصات و علایم شریعت اسلام، «سهولت و آسانی احکام» آن است؛ چنان چه در اموری که تشریع اسلام بر پایه آن استوار است، «امکانات مکلّفین» و «عملی بودن تکالیف» مدّنظر قرار میگیرد.
تعالیم سخت، برنامههای دشوار و پر زحمت و مخالفت با فطرت سبب میشود که فرد، بیشتر از اطاعت سرباز زند؛ و دین به واسطه آن فقط مکتب ریاضت و وسیله کوبیدن و افنای غرایز باشد؛ و از فوایدی که باید برای دنیا و آخرت، نظام اجتماع، تهذیب اخلاق، تربیت و هدایت و ترقّی داشته باشد، خالی گردد.
بدیهی است اگر قانون، بر خلاف فطرت و براساس رعایت مصلحت و دفع مفاسد نباشد، قابل دوام نیست و عاقبت هم اگر با زور و قهر، بر بشر تحمیل شود، با مقاومت و عکس العمل شدید مواجه شده و در مقابل فطرت محکوم میگردد.
همان طور که در عالم تکوین و طبیعت اگر بخواهیم موجودی را بر خلاف طبع و مسیر طبیعی قرار بدهیم، آن موجود مقاومت میکند تا پیروز یا فانی شود، در عالم تشریع نیز باید قوانین با خواستههای فطری و نیازهای واقعی سازش داشته باشد و گرنه در میدان تنازع بقاء مغلوب و معدوم میشود.
قوانینی که با فطرت بشر موافق باشد، پذیرفته میشود و از وجدان خود انسان، مأمور اجرا خواهد داشت. و اگر برخی برای مقاصد شخصی و جهل با آن ستیزه کنند و نگذارند آن قوانین به اجرا درآید، دیگران پشتیبان آن خواهند بود و مخالفت با آن را سرزنش مینمایند.
از این جهت اسلام در موارد عُسر و حرج، اضطرار، ضرر و تقیه، طبق شرایطی که در فقه بیان شده، احکام و تکالیف خود را برداشته است. و قرآن مجید و نصوص و روایات، این اصول را تثبیت و تقریر فرمودهاند که به نمونههایی از آن اشاره میگردد:
الف- آیات کریمه
فَاقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا[80]
وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینَ مِنْ حَرَج 81]
یُرِیدُ اللهُ أَن یُخَفِّفَ عَنکُمْ 82]
الّامَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ 83]
الّا ان تَتَقُوا مِنهم تُقاة[84]
یُرِید اللهُ بِکمُ الیُسرَوَ لایُرید بِکُم العُسرَ[85]
مَایُریدُ اللهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِّنْ حَرَج وَلکِن یُرِیدُ لِیُطهِّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُم لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ 86]
لایُکَلِفُ اللهَ نَفَساً الّا وُسعَها[87]
لایُکَلِّفُ اللهَ نَفساً الّامآ آتَاهَا[88]
ب- احادیث شریفه
لا ضَررَ وَلاضِرار فی الإسلام 89]
رُفِعَ عَن امَّتِی تِسعَة ...[90]
یَسِّرُوا وَلا تُعَسِّرُوا وَبَشِّرُوا، ولاتنفِرُوا ...[91]
بُعِثتُ بِالحَنفیةِ السَمحة[92]
مطابق آن چه بیان گردید، بنای شرع بر تسهیل و آسانی است؛ پس، این سؤال مطرح است که چرا تکالیف دشوار- که به بذل مال و جان نیاز دارد- در شرع بسیار است؟
در پاسخ باید گفت: اگرچه بذل جان و فداکاری آسان نبوده و بذل اموال نیز بر کسانی که از خصلت سخاوت محروماند و از همدردی با هم نوع، لذّت نبرده و آن را پرداخت غرامت و ضرر میپندارند، دشوار است؛ امّا برای تحصیل مقاصد مهم و یا دفع مفاسد بزرگ، تحمّل این زحمات، گوارا و موافق با فطرت است و وقتی این تکالیف به نوع بشر عرضه شود، همه با صرف نظر از توجّه به خود، انجام آن را لازم و از اصول و نوامیس کمال و بقای نظام اجتماع میدانند. این گونه تکالیف،خلاف یسر و آسانی نیست؛ بلکه تأمین کننده آن نیز است.
در ضمن آیات راجع به روزه ماه رمضان، این جهت سهولت دین اعلان گردیده و نشانگر آن است که در تشریع روزه هم این موضوع رعایت شده است.
روزه بر نفوس معتاد به صرف غذا سخت بوده و به نوعی، ریاضت است؛ چرا که مانند هر رژیم تربیتی دیگر، با هوای نفس انسان سازگار نیست؛ ولی این ناسازگاری مثل ناسازگاری دارو با اشتهای بیمار است و قبول نکردن ذایقه و تنفّر مزاج بیمار، به واسطه طعم دارو است؛ ولی فطرت، وجدان و عقل بیمار، خوردن این دارو را پذیرفته و تحمّل زحمت آن را لازم میداند و سرباز زدن از خوردن آن را ناپسند و نابخردی میشمارد؛ به طوری که اگر بیمار از خوردن آن دارو خودداری کند، پرستار- که عقل و فطرتش پا بر جا است- آن را به زور به او میخوراند.
امّا اگر دارویی زیانآور بود، نباید آن را به بیمار خورانید و یا اگر خوردن آن دارو، ناراحت کننده است، ولی قابل تبدیل به داروی دیگر میباشد، پزشک حاذق آن را به داروی دیگر تبدیل مینماید و یا اگر تغییر زمان آن، مصلحت مهمّی داشت، وقت آن را تغییر میدهد.
خداوند متعال در ضمن بیان احکام روزه، دستور فرموده است که مسافر و بیمار در وقت دیگر- که این دو عذر را ندارند- روزه بگیرند.
سپس میفرماید: «یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ؛ خدا بر شما آسانی میخواهد.» خداوند در روزه نیز، سختگیری و دشواری نخواسته و به طور کلّی هدف تکالیف، تنگگرفتن بر مردم و به دشواری انداختن آنان نیست؛ بلکه خدا نسبت به بندگانش رؤوف و مهربان است؛ آسانی امور آنها را میخواهد و سختگیری بر آنان را اراده نفرموده است.
اگر چه اصل مذکور، در ضمن احکام روزه بیان شده، امّا اصلی کلّی است که در تمام موارد دیگر هم منظور شده و تذکّر آن در ضمن احکام روزه، به این دلیل است که: بسا بعضی نادانان و ناپختهگان گمان کنند که در تشریع روزه بر مکلّفین سختگیری شده است و از این رو خداوند برای دفع این توهّم فرموده است:
«یرید الله بکم الیسر
»؛ بی شک اگر مراد خداوند از روزه به دشواری افکندن بندگان بود، از بیمار و مسافر و پیران سالخورده، وجوب آن برداشته نمیشد.
پس، ای برادر مسلمان! سپاس خدای را به جای آور و نعمت اسلام را قدر بدان و در ماه رمضان، فرمان او را به جان و دل پذیرا شو!
مبادا که از آمرزش خدا در این ماه محروم بمانی:
«فالشقی من حرم غفران الله فی هذا الشهر العظیم».[93]
مبادا بدون عذر شرعی روزهات را افطار کنی و با امر الهی در این ماه عزیز مخالفت کرده و معصیت نمایی
و مشمول این حدیث شریف گردی:
مَن افطَرَ یَوماً مِن شَهر رَمَضان خَرجَ رُوحَ الایِمانِ مِنه 94]
کسی که روزی از ماه رمضان را [بدون عذر] افطار کند، روح ایمان از او بیرون خواهد رفت.
نظرات شما عزیزان: