بارگاه امام هادی (ع)
نویسندگان برجسته اهل تسنن در مورد محل دفن و بارگاه منوّر امام هادی(ع)، سخنان مهمی بیان نموده اند: یاقوت حَمَوی در دائره المعارف مهم خود (معجم البلدان) به بارگاه حضرت هادی(ع) پرداخته و از ائمه سامرا با احترام و تجلیل یاد می کند.[32] وی در جای دیگر از کتاب خود، وقتی به مدفونین سامرا می رسد ذیل منطقه «عسکر سامرا» بارگاه پیشوای دهم(ع) را مطرح کرده و باز هم با احترام از حضرت هادی(ع) نام می برد و از فرزندش امام عسکری(ع) و نوه اش حضرت مهدی(عج) تجلیل می کند.[33]
فرزندان امام هادی(ع)
طبق تحقیقات انجام شده، امام هادی(ع) فقط یک همسر داشته اند.[34] بنابراین، تمام پنج فرزند ایشان از همسرش حُدَیثه خاتون(ع) بوده که طبق قول مشهور، عبارت اند از چهار پسر به نام های: حسن، حسین، محمّد و جعفر و یک دختر به نام علِّیَه.
فخر رازی[35] مفسر شافعی در مورد فرزندان حضرت هادی(ع) در کتاب «الشجرة المبارکة فی أنساب الطالبیة» نکته های قابل توجهی بیان می کند.[36]
امام هادی(ع) از منظر مشاهیر اهل سنت
در پایان نظر برخی از مشاهیر اهل تسنن را در مورد شخصیت پیشوای دهم شیعیان مرور می کنیم:
1- شمس الدین ذهبی شافعی: «... الملقب بالهادی شریف جلیل...» امام هادی(ع) انسان با شرافت و با جلالت بوده است.[37] و در اثر دیگرش می نویسد: «و کان فقیها إماما متعبداً» او فقیه، امام و متعبد بود.[38]
2- ابو الفداء اسماعیل ابن کثیر دمشقی شافعی اشعری (متوفای 774 ه): از برجسته ترین شاگردان ابن تیمیه در مورد زهد و ساده زیستی حضرت می نویسد: «وَأَما أَبُو الْحَسَنِ عَلِی الْهَادِی... و قد کان عابداً زاهداً... و هو علی التراب لیس دونه حائل، ابو الحسن هادی...».[39]
3- نورالدین ابن صباغ مالکی (متوفای 855 ه) در معرفی عظمت امام هادی(ع) سنگ تمام گذاشته و حضرت را اینگونه می ستاید: «فضل أبی الحسن علی الهادی قد ضرب علی المجرة قبابه و مد علی نجوم السماء اطنابه...؛[40] عظمت فضل ابوالحسن علی الهادی بر کهکشان ها سر زده، شعاع فضائلش تا ستارگان آسمان ها امتداد یافته است و هیچ فضیلت و منقبتی نیست مگر این که افتخار آمیزترین آن پیش او است... و سرشتش از عیب و نقص پاکیزه شده، و اخلاقش خوش و شیرین و سیرت و روشش متعادل و افعالش با فضیلت می باشد، او در وقار و سکون و طمأنینه و فقه و نزاهت و پرهیزگاری و دانائی و آگاهی مطابق روش پیامبر و خوی و عادت علوی بود و دارای طبیعت پاک و همت عالی بود که کسی از مردم به آن حد نمی رسید».
4- عفیف الدین یافعی شافعی (م768 ه) تاریخ نگار برجستۀ اهل سنت در قرن هشتم، در مرآت الجنان در مورد علم و عبادت حضرت هادی(ع) می نویسد: «أبو الحسن علی الهادی... کان متعبداً فقیهاً اماماً؛[41] او اهل عبادت، فقیه، و امام و پیشوا بود».
5- شهاب الدین ابن حجر هیثمی شافعی مصری[42] (909-974ق): امام هادی(ع) وارث علم و سخاوت پدرش بود.[43]
٦- احمد بن یوسف قرمانی دمشقی از مورخان اهل سنت قرن دهم (متوفای ۱۰۱۹ هـ) : «و اما مناقبه فنفیسة و اوصافه شریفة؛ مناقبش گرانبها و اوصافش شریف می باشد».[44]
7- عبد الله بن عامر شبراوی شافعی[45]: «و کراماته کثیرة؛ کرامات زیادی از امام هادی(ع) ثبت شده است».[46]
8- «خیر الدین زرکلی» تاریخ نگار مشهور سوری: «عاشر ائمة الاثنی عشر عند الإمامیة، وأحد الأتقیاء الصلحاء؛ حضرت هادی(ع) دهمین امام شیعیان دوازده امامی و یکی از متدینین و صالحین عصر خود بوده است».[47]
پی نوشت ها:
[1] نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار(ص)، محمد مومن شبلنجی، ج1، ص 335؛ وفیات الأعیان، ابن خلکان، ج 3، ص272.
[2] عبدالکریم بن محمد سمعانی فقیه شافعی، ادیب و تاریخ نگار برجسته خراسانی در 21 شعبان سال 506 هجری قمری در مرو زاده شد.. معروف ترین اثر او کتاب الانساب است که به انساب سمعانی مشهور است.
[3] الانساب، عبد الکریم السمعانی، نشر دارالفکر، بیروت، بی تا. ج 9، ص 303. «وأبو الحسن علی بن محمد... ویعرف بأبی الحسن العسکری(ع).»؛ تذکرة الخواص، سبط ابن الجوزی، نشر شریف رضی، قم، 1418ق، ج 2، ص492.
[4] «صلاح الدین صَفَدی» در سال 696 ق، در شهر صفد فلسطین متولد گردید. الوافی بالوفیات، در 22 جلد، فرهنگ نامه ای با بیش از 14000 ترجمه از عهد اسلامی تا زمان نویسنده (اواسط قرن هشتم) است.
[5] الوافی بالوفیات، خلیل بن ایبک صفدی، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، 1420ق، ج 22، ص 48.
[6] تاریخ حبیب السیر، غیاث الدین بن همام الدین خواند میر، تهران، نشر خیام، ۱۳۸۰ش، ج 2، ص 95. ابوالحسن کنیه پنج تن از امامان معصوم (ع) است: کنیه امام علی(ع)، کنیه امام سجاد، کنیه امام کاظم(ع)، مشهور به ابوالحسن اول، کنیه امام رضا(ع)، مشهور به ابوالحسن ثانی، کنیه امام هادی(ع)، مشهور به ابوالحسن ثالث.
[7] عفیف الدین بن أسعد یمنی یافعی شافعی در سال 696 هجری در یمن به دنیا آمد و در همان جا رشد یافت. وی سفرهایی به مکه، مصر، شام، مدینه و... داشت مهمترین اثر او «مرآة الجنان و عبرة الیقظان فی معرفة ما یعتبر من حوادث الزمان» در 4 جلد می باشد، او در سال 768 هجری وفات یافت.
[8] مرآت الجنان، ابومحمد عبد الله سلیمان یافعی، نشراعلمی، بیروت، بی تا. ج 1، ص 160؛ تذکرة الخواص، سبط ابن الجوزی، ج2، ص 492.
[9] وفیات الأعیان، ابن خلکان، ج 3، ص 272.
[10] نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار(ص)، محمد مومن شبلنجی، ج 1، ص 335.
[11] الفصول المهمة فی معرفة الأئمة (ع)، علی بن محمد مالکی، المعروف بابن الصباغ، نشر دارالحدیث، قم، 1422ه، ص 277.
[12] نور الدین ابن صباغ مالکی سال ۷۸۴ در شهر مکه بدنیا آمد، در همان شهر به تحصیل علم پرداخت و در سال ۸۵۵ در شهر مکه درگذشت. مهم ترین تألیف او کتاب «الفصول المهمة فی معرفة احوال الائمة(» است که در احوال و فضایل و مناقب امامان دوازده گانه با استفاده از برخی منابع کهن نوشته شده است. اثر دیگر ابن صباغ «تحریر المنقول فی مناقب امّنا حواء و فاطمة البتول» است.
[13] الفصول المهمة فی معرفة الأئمة(ع)، ج2، ص 1062.
[14] توبه/32.
[15] نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار(ص)، محمد مومن شبلنجی، ج 1، ص 335.
[16] توبه/25.
[17] تذکرة الخواص، سبط ابن الجوزی، ج2، ص 495؛ الوافی بالوفیات، خلیل بن ایبک صفدی، ج 22، ص49.
[18] تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1419ق، ج 2، ص 484.
[19] همان.
[20] أئمة أهل البیت (ع) فی کتب أهل السنّة، شیخ حکمت الرحمة، مؤسسة الکوثر للمعارف الإسلامیة، 1424، ج 1، ص 338؛ «استدعاه الملک المتوکل من المدینة المنورة حیث خاف علی ملکه و زوال دولته...».
[21] مروج الذهب، علی بن الحسین مسعودی، دارالفکر، بیروت، 1409ق، ج 4، ص: 85؛ بحار الأنوار، محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق، ج 50، ص208.
[22] مروج الذهب، علی بن الحسین مسعودی، ج 4، ص85.
[23] الوافی بالوفیات، خلیل بن ایبک صفدی، ج 22، ص 48 و 49- وفیات الأعیان، ابن خلکان، ج 3، ص 272؛ بحار الأنوار، ج 50، ص 211؛ مروج الذهب، علی بن الحسین مسعودی، ج4، ص 77.
[24] الصواعق المحرقة، ابوالعباس شهاب الدین احمد بن حجر هیثمی، نشر مؤسسة الرسالة، لبنان، 1417ه، ج 2 ص 598.
[25] نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار (ص)، محمد مومن شبلنجی، ج 1، ص 335؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، علی بن عیسی اربلی بنی هاشمی، تبریز، 1381ق. ج 3 ص 230 و 231- بحارالأنوار، ج50، ص 175- الصواعق المحرقة، ابوالعباس شهاب الدین احمد بن حجر هیثمی، ج 2، ص 598.
[26] نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار (ص)، محمد مومن شبلنجی، ج 1، ص337.
[27] الفصول المهمة فی معرفة الأئمة، ج 2، ص 1075.
[28] وسیلة الخادم الی المخدوم، فضل الله بن روزبهان خنجی، نشر انصاریان، قم، 1375ش، ص 262.
[29] أئمة أهل البیت(ع) فی کتب أهل السنّة، ج 1، ص 338.
[30] تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1419 ق، ج 2، ص 503.
[31] مروج الذهب، علی بن الحسین مسعودی، دارالفکر، بیروت، 1409ق، ج 4، ص 84.
[32] معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله حموی، دار صادر، بیروت، ۱۹۹۵م ج3، ص 178.
[33] همان، ج4، ص 123.
[34] موسوعه الإمام الهادی(ع)، جمعی از نویسندگان ، مؤسسه ولی عصر(عج)، قم، ۱۴۲۴ق، ج ۱، ص ۵۰.
[35] ابوعبدالله محمد حسن رازی، فقیه، متکلم، فیلسوف، مفسر و حکیم مسلمان ایرانی در سال ۵۴۴ ق در شهر ری زاده شد و در سال ۶۰۶ قمری در هرات درگذشت. از آنجا که وی روحیه ای نقاد و تحلیل گر داشت، اندیشه فلاسفه را نقد می کرد و مورد شک و شبهه قرار می داد و از این جهت به امام المشکّکین مشهور است. او بر علوم عقلی و علوم نقلی، تاریخ، کلام، فقه، اصول و علوم ادبی عصر خود تسلط کامل داشت. کتاب هایش در دوران حیاتش بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به عنوان کتب درسی از آن ها استفاده می شد.
[36] الشجرة المبارکة فی أنساب الطالبیة، فخر الدین الرازی، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی - قم، 1409 ق، ج1، ص 78.
[37] سیر أعلام النبلاء؛ محمد بن احمد ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1413، ج 13، ص 121.
[38] العبر فی خبر من غبر؛ ذهبی، محمد بن احمد، دار النشر، مطبعة حکومة الکویت، کویت، 1984- ج 2، ص 12.
[39] البدایة والنهایة، إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی، مکتبة المعارف، بیروت، ج 11، ص 15.
[40] الفصول المهمة فی معرفة الأئمة، ج 2، ص 1073 و 1074.
[41] مرآة الجنان و عبرة الیقظان، ابو محمد عبد الله سلیمان الیافعی، نشر دار الکتاب الإسلامی، القاهرة، ١٤١٣ه ، ج ۲ ص ۱۵۹ و ١٦۰.
[42] ناگفته نماند که این شهاب الدین بن حجر هیثمی شافعی مصری (۹۰۹-٩٧٤ق) مولف الصوائق المحرقه»، دو جلدی غیر از نورالدین بن صالح هیثمی شافعی مصری (۸۰۶۷۳۵ ق) مولف کتاب "مجمع الزوائد" ده جلدی است.
[43] الصواعق المحرقة؛ شهاب الدین احمد بن حجر هیثمی، مصر، ۱۳۱۲ق، ج ۲، ص ۵۹۸.
[44] أخبار الدول، أحمد بن یوسف القرمانی، نشر عالم الکتب، ١٤١٢ه، بیروت ج ١ ص ٣٤٩.
[45] جمال الدین شبراوی از فقها و اصولیون شافعی، مورخ، محدث، ادیب، شاعر، هفتمین شیخ الأزهر مصر که به ریاست این دانشگاه هم منصوب شد.
[46] الإتحاف بحب الأشراف، جمال الدین شیراوی، دار الکتاب الإسلامی - قم - ١٤٢٣، ص ١٣٦.
[47] الأعلام، خیرالدین زرکلی، نشر دار العلم، ۲۰۰۲ م، ج ٤، ص ٣٢٣.
نظرات شما عزیزان: