قال اللهُ الحكيمُ في كِتابِه الكَريم:
وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَي الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّي'إِذَا جَآءُ وها وَ فُتِحَتْ أَبْوَ'بُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَـٰمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَـٰلِدِينَ * وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ و وَ أَوْرَثَنَا الارْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَآءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَـٰمِلِينَ* وَ تَرَي الْمَلَـٰئِكَةَ حَآفِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَـٰلَمِينَ.[56]
«و مردم پرهيزكار و با تقوا را كه در مصونيّت خدا درآمدهاند، دسته دسته بسوي بهشت برند، تا هنگاميكه بدانجا رسند و درهاي بهشت را به رويشان بگشايند، و پاسداران و نگهبانان بهشتي به آنهاسلام كنند بدينگونه كه سلام باد بر شما! پاك و پاكيزه و طيّب هستيد! اينك در بهشت وارد شويد و بطور جاودان زيست كنيد!
مؤمنان با تقوا گويند: سپاس و ستايش از آنِ خداوند است، كه وعدۀ خود را با ما بر اساس صدق و راستي استوار ساخت، و ما را وارثِ زمين گردانيد، تا هر كجاي از بهشت را كه بخواهيم منزل بگيريم؛ پس چقدر مزد و پاداش عاملين به أمر خدا خوب و عالي است.
و اي پيغمبر! در آن روز مشاهده ميكني كه فرشتگان خدا، گرداگرد عرش خدا اجتماع كرده، و با حمد پروردگارشان او را تسبيح و تقديس ميكنند؛ و در ميان آنان به حقّ حكم ميشود. و همه زبان به حمد ميگشايند و ميگويند: حمد و ستايش اختصاص به خداوند دارد، كه او پروردگار عالميان است.»
خطبۀ أميرالمؤمنين عليه السّلام در آثار تقوي'
أميرالمؤمنين عليه السّلام در نتيجه و أثر تقوا ميفرمايد:
وَاعْلَمُوا أَنـَّهُ مَنْ يَتَّقِ اللَهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا مِنَ الْفِتَنِ وَ نُورًا مِنَ الظُّلَمِ، وَ يُخَلِّدُهُ فِيمَا اشْتَهَتْ نَفْسُهُ، وَ يُنَزِّلُهُ مَنْزِلَ الْكَرَامَةِ عِنْدَهُ؛ فِي دَارٍ اصْطَنَعَهَا لِنَفْسِهِ، ظِلُّهَا عَرْشُهُ وَ نُورُهَا بَهْجَتُهُ، وَ زُوَّارُهَا مَلَآئِكَتُهُ، وَ رُفَقَآؤُهَا رُسُلُهُ.
و خطبه را ادامه ميدهد تا آنكه ميفرمايد:
فَبَادِرُوا بِأَعْمَالِكُمْ تَكُونُوا مَعَ جِيرَانِ اللَهِ فِي دَارِهِ؛ رَافَقَ بِهِمْ رُسُلَهُ، وَ أَزَارَهُمْ مَلَآئِكَتَهُ، وَ أَكْرَمَ أَسْمَاعَهُمْ أَنْ تَسْمَعَ حَسِيسَ نَارٍ أَبَدًا، وَ صَانَ أَجْسَادَهُمْ أَنْ تَلْقَي لُغُوبًا وَ نَصَبًا؛ ذَ'لِكَ فَضْلُ اللَهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَآءُ وَاللَهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ. [57]
«و اي بندگان خدا! بدانيد كه هر كس تقواي خدا را پيشه سازد، خداوند براي او راه خلاصي و رهائي از فتنهها قرار ميدهد، و نوري را براي روشنگري از تاريكيها و ظلمتها. و او را در آنچه نفس او بدان مائل است و اشتها دارد مخلَّد و جاودان ميكند، و او را در نزد خودش در منزلگاه كرامت و تكريم منزل ميدهد؛ در خانهاي كه خداوند براي خودش تهيّه كرده است كه سايۀ آن خانه عرش اوست، و نور آن خانه بهجت اوست، و واردين و زائرين آن خانه فرشتگان او هستند، و مصاحبان و رفيقان آن خانه پيامبران و فرستادگان او ميباشند...
بنابراين با انجام دادن أعمال صالحه سبقت بگيريد و مبادرت كنيد تا با همسايگان خدا در خانۀ خدا باشيد؛ همانها كه خداوند پيامبران و رسولانش را رفيق آنها قرار داده، و فرشتگانش را زائر و ملاقات كنندۀ آنان نموده، و گوشهاي آنها را رفيعتر و منيعتر قرارداده از آنكه حتّي لحظهاي صداي ضعيف و خفيّ آتشي را بشنوند، و بدنهاي آنها را در حفظ و مصونيّت قرار داده از آنكه سختي و تعب را حس كنند؛ و اين فضل و رحمت خداست كه به هر كه بخواهد ميدهد، و خداوند داراي فضل عظيمي است.»
للّه الحمد و له المنّة كه خداوند تبارك و تعالي ما را موفّق گردانيد تا بحث در مسائل معاد را بدين منزل كه منزل بهشت است برسانيم.
اين بحث بسيار نفيس و دقيق و لطيف است، زيرا بحث از منزلگاه حقيقي و مأمن انسان و ملجأ و موطن اصلي اوست. و لذا همانطور كه استاد ما حضرت آية الله علاّمۀ طباطبائي مدّ ظلّه العالي فرمودهاند، آنقدر در آيات و روايات آمده است كه قلم از استقصاء و تحرير آن خسته ميشود. و در قرآن كريم در وصف بهشت قريب سيصد آيه آمده است كه در تمام سورههاي قرآن مطّرد و شايع است، مگر بيست سوره كه سورۀ ممتحنه و منافقين و هجده سوره از سورههاي كوچك است. [58] وليكن ما إنشاءالله به حول و قوّۀ او به حسب مقدّر، در پيرامون آن به بحث ميپردازيم.
بهشت كجاست؟
و اينك بايد ببينيم: مكان و محلّ بهشت كجاست؟
از اين آيه كه در مطلع گفتار ذكر شد، از زبان بهشتيان كه در هنگام ورود در بهشت، در مقام حمد و ستايش حضرت حق ميگويند:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ و وَ أَوْرَثَنَا الارْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَآءُ.
«حمد اختصاص به خدا دارد، آن كسي كه وعدۀ خود را به ما براستي انجام داد، و ما را وارث زمين گردانيد تا هر كجاي از بهشت را كه بخواهيم مسكن گزينيم.»
به روشني ميتوان استفاده نمود كه در آنجا ارتباط مخصوصي بين زمين و بهشت است. و شايد گفتار آنان كه صَدَقَنَا وَعْدَهُ «وعدهاش را به ما براستي انجام داد.» اشاره باشد به
اين آيۀ مباركه:وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الارْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّـٰلِحُونَ. [59]
«و حقّاً ما بعد از تورات در كتاب زبور داود نوشتيم كه زمين را بندگان صالح ما به ارث ميبَرند.»
و معناي وراثت آنستكه انسان مالك چيزي گردد پس از آنكه ديگري مالك بود، و از او به انسان منتقل گردد؛ انتقال سلف به خلف. پس در مفاد ميراث، بايد چيزي ثابت باشد و كسي بعد از تصرّف ديگري آنرا تصرّف كند، و آن خَلَف در تصرّف آن، قائم مقام و جانشين سَلَف گردد.
و مقتضاي سياق اين آيه، در مقام بيان راستي وعده، اين بود كه بگويد: أوْرَثَنَا الارْضَ نَتَبَوَّأُ مِنْها «زمين را به ما ارث داد تا در آن زمين مسكن گيريم.» و يا آنكه بگويد:أوْرَثَنَا الْجَنَّةَ
نَتَبَوَّأُ مِنْها «بهشت را به ما ارث داد تا در آن مسكن گزينيم.» و چون اينطور بيان نفرموده است، و سياق عبارت را بدينگونه ريختهاست كه: أَوْرَثَنَا الارْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ «زمين را به
ما ارث داد تا در بهشت مسكن بگيريم.» استفاده ميشود كه در اينجا حتماً بايد ربط و ارتباط خاصّي بين زمين و بهشت بوده باشد.
نظرات شما عزیزان: