صدقه دادن به گنهکار براى حفظ او از معصیت
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :
قالَ رَجُلٌ : لأَتَصَدَّقَنَّ اللیلةَ بصَدَقةٍ ، فَخَرَجَ بصَدَقَتِهِ فَوَضَعَها فی یدِ سارِقٍ، فَأصبَحُوا یَتَحَدَّثُونَ : تَصَدَّقَ اللیلةَ على سارِقٍ ! فقالَ : اللّهُمَّ لکَ الحَمدُ، على سارقٍ ! لأَتَصَدَّقَنَّ بصَدَقةٍ، فَخَرَجَ بصَدَقتِهِ فَوَضَعَها فی یدِ زانیَةٍ ، فَأصبَحُوا یَتَحَدَّثُونَ : تَصَدَّقَ اللیلةَ على زانیَةٍ ! فقالَ : اللّهُمَّ لکَ الحَمدُ ، على زانیَةٍ ! لأَتَصَدَّقَنَّ بصَدَقةٍ، فَخَرَجَ بصدقتِهِ فَوَضَعَها فی یدِ غَنَیٍّ، فَأصبَحُوا یَتَحَدَّثُونَ : تَصَدَّقَ على غَنِیٍّ ! فقالَ : اللّهُمّ لکَ الحَمدُ ، على سارقٍ و على زانیةٍ و على غَنِیٍّ!فَأتى فقیلَ لَهُ : أمّا صَدَقَتُکَ على سارقٍ فَلَعَلَّهُ أن یَستَعِفَّ عن سَرقَتِهِ، و أمّا على الزانیَةِ فلعلَّها أن تَستَعِفَّ عن زِناها، و أمّا الغَنِیُّ فَلَعَلَّهُ أن یَعتَبِرَ فَیُنفِقَ ممّا أعطاهُ اللّه ُ .
مردى گفت : امشب حتماً صدقه اى مى دهم و آنگاه از منزل خارج شد و صدقه اش را برد و در دست دزدى گذاشت . صبح که شد مردم مى گفتند: دیشب به یک دزد صدقه داده است! او گفت : خدایا! شکر، صدقه ام به دست دزد افتاد [و هدر رفت]! امشب صدقه دیگرى مى دهم ، پس صدقه اش را برد و [ندانسته ]در دست زن بد کاره اى گذاشت . صبح که شد مردم مى گفتند: دیشب به زناکارى صدقه داده است! او گفت : خدایا! شکر، صدقه ام به دست زانیه اى افتاد. امشب صدقه دیگرى مى دهم ، پس صدقه اش را برد و در دست یک توانگر گذاشت . باز صبح مردم از صدقه دادن او به یک توانگر سخن گفتند . مرد گفت : خدایا! شکر، صدقه ام به دست دزدى و زانیه اى و توانگرى افتاد پس ، بازگشت . [کسى از حکمت کار او آگاه بود در توجیه اقدام او به او گفت: ]آن صدقه ات که به دست دزد رسید، بدان سبب بود که شاید از سرقت دست بردارد و آن صدقه که به دست زن بد کاره افتاد ، براى آن بود که بلکه از زنا دادن خوددارى کند و آن صدقه که به دست توانگر رسید ، از آن رو بود که بلکه عبرت گیرد و از آنچه خداوند عطایش کرده است انفاق کند .
( کنز العمّال : ۱۶۱۹۳)
میزان الحکمه،جلد ششم
نظرات شما عزیزان: