کد قالب کانون شعرهای کوتاه حکیمانه و حماسی فردوسی + زندگینامه

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1590
بازدید دیروز : 189
بازدید هفته : 10620
بازدید ماه : 10878
بازدید کل : 37633
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 18 مرداد 1402

شعرهای کوتاه حکیمانه و حماسی فردوسی + زندگینامه

نام آثار فردوسی , کتابهای فردوسی

یکی از شعرای بزرگ ایرانی که در سطح جهانی هم شهرت دارد، حکیم ابوالقاسم فردوسی است که دارای اشعار معروف زیادی است. از جمله شعرهای فردوسی که مورد استقبال همه هستند، اشعار میهن پرستانه او هستند که پر از شکوه و عظمت هستند. در مورد شعرهای دیگر از فردوسی با مضامین دیگر هم باید صحبت کرد و بخصوص در مورد وصف زنان در اشعار فردوسی.

دو دسته نظر در این راستا وجود دارد، یکی مربوط می شود به این که او شاعری زن ستیز بوده و دیگری هم دسته ای هستند که می گویند او زنان را ارج نهاده است. ما در این مقاله از پارسی نو برای شما در مورد زندگی فردوسی صحبت کرده ایم و همینطور از شاهنامه فردوسی هم اشعاری را انتخاب  منتشر کرده ایم. ما را مثل همیشه همراهی کنید.

 


بیوگرافی کامل فردوسی

ابوالقاسم فردوسی طوسی متولد سال ۳۲۹ هجری قمری در طوس است و در سال ۴۱۶ هجری قمری نیز در طوس خراسان درگذشته است. این شاعر حماسه‌سرای ایرانی و صاحب اثر مشهور شاهنامه، یکی از معروف ترین شعرای قدیمی و کلاسیک ایرانی است. برخی ها او را بزرگ‌ترین سراینده پارسی‌گو معرفی کرده اند که دارای شهرت جهانی است.

القاب فردوسی حکیم سخن و حکیم طوس هستند. محققانی که در مورد این شاعر پژوهش هایی را انجام داده اند، معتقدند که سرودن شاهنامه بر پایه شاهنامه ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی صورت گرفته است. تنها سروده‌ای که مشخص شده از اوست، خود شاهنامه است. گفتنی ا ست که شاهنامه مشهورترین اثر فردوسی به شمار می رود و یکی از بزرگ‌ترین نوشته‌های ادبیات کهن پارسی محسوب می شود.

فردوسی سرودن شاهنامه را در ۳۸۴ ه‍.ق، یعنی سه سال پیش از برتخت‌نشستن محمود، به‌پایان رساند و در تاریخ ۲۵ اسفند ۴۰۰ ه‍.ق مصادف با ۸ مارس ۱۰۱۰ م، در سن هفتاد و یک سالگی، ویرایش دوم این اثر را به انجام رساند. باید گفت که سروده‌های دیگری هم به فردوسی نسبت داده شده‌اند، که باید بدانید بیشتر این سروده ها بی‌پایه و اساس هستند. معروف ترین آن‌ها یک مثنوی‌ به نام یوسف و زلیخا است.

سروده دیگری که متعلق به فردوسی دانسته شده، یک هجونامه‌ در نکوهش سلطان محمود غزنوی است. برابر کتابشناسی فردوسی و شاهنامه، گردآوری ایرج افشار، با باحتساب سروده‌های منسوب به فردوسی از قبیل یوسف و زلیخا تا سال ۱۳۸۵، تعداد ۵۹۴۲ اثر گوناگون در این سال‌ها به نگارش درآورده است.

فردوسی دهقان و دهقان‌زاده بود. او آغاز زندگی را در روزگار سامانیان و هم‌زمان با جنبش استقلال‌خواهی و هویت‌طلبی در میان ایرانیان سپری کرد. شاهان سامانی با پشتیبانی از زبان فارسی، عصری درخشان را برای پرورش زبان و اندیشهٔ ایرانی آماده ساختند و فردوسی در هنر سخنوری آشکارا وامدار گذشتگان خویش و همهٔ آنانی است که در سده‌های سوم و چهارم هجری، زبان فارسی را به اوج رساندند و او با بهره‌گیری از آن سرمایه، توانست مطالب خود را چنین درخشان بپردازد.

در نگاهی کلی دربارهٔ دانش و آموخته‌های فردوسی می‌توان گفت او زبان عربی می‌دانست، اما در نثر و نظم عرب چیرگی نداشت. او پهلوی‌خوانی را به‌طور روان و پیشرفته نمی‌دانست، اما به‌گونهٔ مقدماتی مفهوم آن را دریافت می‌کرد. به‌هرروی، در شاهنامه هیچ نشانه‌ای دربارهٔ پهلوی‌دانی او نیست.

در «پیشگفتار بایسنقری» نام فردوسی با «حکیم» همراه است، که از دید برخی اشاره به حکمت خسروانی دارد. فردوسی در شاهنامه، فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند داده‌است. از شاهنامه برمی‌آید که فردوسی از آیین‌های ایران باستان مانند زروانی، مهرپرستی و مزدیسنا اثر پذیرفته، هرچند برخی پژوهشگران سرچشمهٔ این اثرپذیری‌ها را منابع کار فردوسی می‌دانند، که او به آن‌ها بسیار وفادار بوده‌است.

همچنین، وی به‌سبب خاستگاه دهقانی، با فرهنگ و آیین‌های باستانی ایران آشنایی داشت و پس از آن نیز بر دامنهٔ این آگاهی‌ها افزود، به‌گونه‌ای‌که این دانسته‌ها، جهان‌بینی شعری او را بنیان ریخت.

آنچه که فردوسی به آن می‌پرداخت، جدای از جنبهٔ شعری، دانشورانه نیز بود؛ او افسانه ننوشت. او زاییدهٔ روزگار خردورزی دوران سامانیان است. در این دوران، زمینه برای اوج این خردورزی و دانش‌مداری در شاهنامهٔ فردوسی آماده شد. فردوسی خرد را سرچشمه و سرمایهٔ تمام خوبی‌ها می‌داند. او بر این باور است که آدمی با خرد، نیک و بد را از یکدیگر بازمی‌شناسد و از این راه به نیک‌بختی این جهان و رستگاری آن جهان می‌رسد.

فردوسی با ریزبینی، منابع خود — که بیشترینِ آن‌ها شاهنامهٔ ابومنصوری بود — را بررسی می‌کرد. او افزون بر دانش‌های روزگار و خوانده‌های بسیار، مردی ژرف‌نگر، آزاداندیش، تیزبین و نکته‌سنج در رویدادهای گذشته و حال بود.

فردوسی در شمار آن شاعران نه‌چندان پرشمار در زبان پارسی است که نجابت گفتار و پاکی سخن او آلوده نشده و حتی واژه‌ای که زننده و ناسزا باشد، از او سر نزده‌است. او توانست از میان انبوه دانسته‌هایی که در دسترس داشت، مطالبی را گزیده و گردآوری کند که در یاد ایرانیان، ترکان و هندیان زنده بماند.


آیا فردوسی زن ستیز بود؟!

ابوالفضل خطیبی (پژوهشگر زبان و ادب فارسی ) در این باره چنین می گوید : درست است كه همه بیت های زن ‌ستیزانه ای كه در بخش «بیت های اصلی» نقل شد، ‌بی‌گمان سروده ی فردوسی است، ولی به این نكته باید نیك توجه كرد كه فردوسی از روی یك متن شعر می‌سراید و خود با صراحت می‌گوید كه با امانت‌داری، مطالب منبع خود را به رشته نظم می‌كشد.

در شاهنامه به هیچ روی چنین نیست كه نگرش منفی فردوسی نسبت به زن از زبان قهرمانان داستان ها بیان شده باشد، بلكه برعكس این نگرش های منفی قهرمانان داستان هاست بر زبان فردوسی. چنان چه شاهنامه و قهرمانان آن آفریده ی ذهن خلاق فردوسی نیز می‌بود، باز هم این نگرش های منفی به زن لزومن نگرش داستان‌سرا نبوده و او حق داشته است كه قهرمانانی خلق كند كه نسبت به زن نگرش منفی داشته باشند.


شعر از فردوسی , شعر فردوسی با عکس

گلچینی از بهترین اشعار فردوسی

ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست منست

هنر نزد ایرانیان است و بــس
ندادند شـیر ژیان را بکس

همه یکدلانند یـزدان شناس
بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس

دریغ است ایـران که ویـران شود
کنام پلنگان و شیران شـود

چـو ایـران نباشد تن من مـباد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد

همـه روی یکسر بجـنگ آوریـم
جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم

همه سربسر تن به کشتن دهیم
بـه از آنکه کشـور به دشمن دهیم

چنین گفت موبد که مرد بنام
بـه از زنـده دشمـن بر او شاد کام

اگر کُشــت خواهــد تو را روزگــار
چــه نیکــو تر از مـرگ در کـــار زار

اشعار کوتاه فردوسی

چو گفتـــــار بیهــوده بسیــار گشت

سخنگوی در مردمی خوار گشت

به نایـافت رنجه مـکن خـــــویشتن

که تیمـار جان باشد و رنج تـن

 

زدانش چو جان تـــرا مـــایـه نیست

به از خامشی هیچ پیرایــه نیست

توانگر شد آنکس که خرسنـــد گشت

از او آز و تیمار در بنـــد گشت

 

بـه آمــوختن چون فــروتن شـــوی

  سخن هــای دانندگــان بشنوی

مگوی آن سخن، کاندر آن سود نیست

کز آن آتشت بهره جز دود نیست

 

بیــــا تا جهــــان را به بــد نسپریم

به کوشش همه دست نیکی بریم

نبــاشد همی نیک و بـــد، پــــایدار

همـــــان به که نیکی بود یادگار

 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: حماسی
برچسب‌ها: اشعار