سيماي امام در نهجالبلاغه
و جعلناهم ائمه يهدون بامرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوه و ايتاء الزكوه و كانوا لنا عابدين. [19].
«و آنان را (دادگران و شايستهكاران از نسل ابراهيم عليهالسلام) پيشوايان مردم قرار داديم تا خلق را به امر ما هدايت كنند. و هر كار نيكو را- به ويژه- اقامهي نماز و پرداخت زكات را به آنها وحي كرديم و ايشان به پرستش ما پرداختند».
خداي سبحان در مبارك نامهي آسماني خود، قرآن كريم، كه كتاب هدايت آفريدگان اوست، امامت و رهبري بندگانش را در گسترهي تاريخ به دادگران و صالحان از فرزندان حضرت ابراهيم عليهالسلام تفويض كرده است. و بر اساس مشيت و ارادهي تغيير ناپذير حضرت پروردگار از ابراهيم خليل الله، تا محمد حبيب الله، همه صالحان و دادگران از تبار ابراهيم عهدهدار امر خطير زعامت و پيشوايي بندگان خدا بودهاند. و در روزگار رسالت و زعامت پيامبر اكرم حضرت محمد بن عبدالله (ص) امر ارشاد و هدايت امت اسلامي و حمايت و دفاع از حريم قرآن و اسلام به فرمان خدا و توصيهي مكرر رسولالله (ص) به امام موحدان، امير پرهيزگاران علي بن ابيطالب عليهالسلام تفويض شده است. اين حقيقت غير قابل انكار و واقعيت روشن و آشكار در تاريخ اسلام، بارها از زبان گويا به وحي پيامبر اكرم (ص) صادر و به گوش مسلمانان رسيده است.
تصريح به امامت، وصايت و خلافت امام علي (ع) پس از پيامبر اكرم (ص)، در نهايت صراحت و شدت و كثرت تكرار، از سوي حبيب و فرستادهي خدا حضرت محمد بن عبدالله (ص) بيان شده كه به جاي خود در سيرهي زندگاني آن حضرت و مجموعههاي حديثي از آثار علماي شيعه و سني ثبت و ضبط است. از نخستين روز تبليغ رسالت كه در محفل پيامبر اكرم خويشان و بستگان آن حضرت فراهم آمده بودند، تا به فرمان خداي حكيم، رسولالله نخست عشيره و خويشانش را به اسلام دعوت كند، تا هنگام رحلت از دنيا و عروج به ملكوت اعلي، همواره پيامبر خدا امام علي (ع) را به عنوان حجهالله، خليفه الله، باب الله، صفي الله، حبيب الله و خليلالله به مردم و امت اسلامي معرفي ميفرمود، به اين حديث از زبان رسولالله (ص) دقت كنيد:
قال رسولالله (ص): علي بن ابيطالب خليفه الله و خليفتي و حجه الله و حجتي و باب الله و بابي و صفي الله و صفيي و حبيب الله و حبيبي و خليلالله و خليلي و سيف الله و سيفي. [20].
«رسولخدا صلي الله عليه و آله فرمود:
علي بن ابيطالب خليفهي خدا و جانشين من است، حجت خدا و حجت من است، باب رحمت خدا و دروازهي علم من است، برگزيدهي خدا و برگزيدهي من است، حبيب خدا و حبيب من است، خليل خدا و دوست من است و شمشير خدا و شمشير من است».
امام معصوم حجت خدا و خليفهي او بر روي زمين است. اين چهرهي روشن و ممتاز كه به اصطفاء و گزينش الهي ممتاز است، به تاييدات خدائي ياري شده و مخصوص به علم و حكمت ذات اقدس كبريائي است. دانش امام از منبع وحي و حكمت الهي نشات گرفته و قلب مطهر امام آئينهي همهي اسرار و شگفتيها و بدايع كتاب ملك و ملكوت است. و همانگونه كه هيچ تر و خشكي در عالم هستي نيست، مگر اينكه در كتاب خدا مسطور است، قلب مقدس امام (ع) نيز مخزن همه دانشها و گنجينهي همهي حقايق و اسرار عالم است. و اين همه در هستي و حيات اميرمومنان امام علي بن ابيطالب عليهالسلام جلوهگر است. حديث ذيل گواه روشني بر اين فضيلت مسلم امام عليهالسلام ميباشد:
عن الباقر عليهالسلام قال:
لما نزلت هذه الايه علي رسولالله (ص): «و كل شيء احصيناه في امام مبين» [21].
قام رجلان من مجلسهما فقالا:
يا رسولالله هو التوراه؟ قال: لا.
قالا: فهو الانجيل؟ قال: لا.
قالا: فهو القرآن؟ قال: لا.
قال: فاقبل اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) فقال رسولالله (ص): هو هذا، انه الامام الذي احصي الله تبارك و تعالي فيه علم كل شيء. [22].
«امام محمد باقر عليهالسلام فرمود:
هنگامي كه اين آيه مباركه از سورهي يس بر پيامبر (ص) فرود آمد: «و كل شيء احصيناه في امام مبين». دو مرد از جايگاه خويش برخاسته و گفتند: اي رسول خدا، آيا آن امام مبين تورات است؟ پيامبر فرمود: نه.
گفتند: آيا امام آشكار انجيل است؟ رسولخدا فرمود: نه.
گفتند: بنابراين قرآن است؟ فرستادهي خدا فرمود: نه.
در اين هنگام اميرمومنان حضرت علي عليهالسلام پيش آمد، پيامبر اعظم فرمود: آن امام مبين همين علي (ع) است. به يقين اين همان امام آشكاريست كه خداي تبارك و تعالي همه چيز را در وجود مقدس او برشمرده و فراهم كرده است».
با عنايت به حديث فوق كه از ميان انبوه فراواني از اينگونه احاديث در ارتباط با شخصيت ممتاز اميرالمومنين علي (ع) و فرزندان بزرگوار آن حضرت بيان شد، به روشني دريافت ميشود كه شناخت هويت و شخصيت و دستيابي به معرفت امام و آگاهي از منزلت رفيع امامت كه وظيفهي هر مومن است، از عهده و توان امت اسلامي خارج است. و از آنجا كه معرفت امام و آگاهي از قدر و منزلت امامت بر هر مسلماني فرض است، ناگزير به سراغ نهجالبلاغه ميرويم و دست نياز به سوي اين كتاب، دراز ميكنيم، تا مگر در پرتو فيض كلام اميرالمومنين علي (ع) از زبان امام به معرفت امام دست يابيم. و هويت و شخصيت امام و پايگاه رفيع و عزيز امامت را در منطق رسا و كلام روشن و فصيح اميرالمومنين علي (ع)، به تناسب ظرفيت و استعداد محدود خويش شناسائي كنيم. و در يك كلام، سيماي امام را در آئينهي نهجالبلاغه آشكار و روشن ديدار نماييم.
نظرات شما عزیزان: