6- وفاداری یاران امام حسین(ع) در سختترین شرایط
عصر تاسوعا یکی از بستگان اباالفضل که در لشگر یزید بود. به ابالفضل گفت: آقا من برایت امان نامه آوردم، این طرف بیا. گذرنامه و ویزا میدهم، آن طرف بیا. فرمود: من از حسین جدا شوم!؟ حالا مثلاً آنهایی که آن طرف رفتند به چه چیزی رسیدند؟ چه چیزی نصیبشان شد؟ از خدا خیر بخواهید. اینطور نیست که خیر در تهران باشد یا شهرستان باشد یا روستا باشد. اینطور نیست که خیر در مدرک باشد. اینقدر آدمهایی هستند سوادشان در سطح پایین است و زندگیشان به قدری شیرین است. زن و شوهر هم هستند تحصیلات عالیه دارند و زندگیشان بسیار تلخ است. معنای کُفو این نیست که هردو دکتر باشیم، ازدواج کنیم. هردو فوق لیسانس باشیم. کُفو یعنی اخلاق به هم بخورد. نه اینکه مدرک به هم بخورد. میگویند: ایشان کفو من نیست.
یک نامه به امام جواد نوشت. که من یک شخصیت اجتماعی هستم. دخترهایم بزرگ شدند ولی دامادی که به من بخورد، گیرم نمیآید. امام فرمود: این حرفها چیست به تو بخورد؟ حالا باد تو را گرفته است. دو روز وکیل و وزیر و استاندار هستی. مثل اینکه بگوید: من آیت الله العظمی هستم. داماد من هم باید آیت الله العظمی باشد، نه! چه کسی گفته است؟ من چون مدیر عامل هستم، باید داماد من هم مدیر عامل باشد؟ نه! یکبار دیگر میگویم: به امام جواد نوشت: شخصیت من در جامعه خیلی بالا است. دخترهایم بزرگ شدند. دامادی که به من بخورد، نیست. امام فرمود: فکرت غلط است. باید افکارشان به هم بخورد. اخلاقشان به هم بخورد. تو قالی ابریشمی داری؟ من هم دارم. تو پسانداز داری؟ من هم دارم. اینها دلیل بر... ممکن است همه چیز شما مثل هم باشد و خلق شما به هم نخورد. ممکن است خیلی فاصله داشته باشید و اخلاقتان به هم بخورد. معنی کفو اخلاق و دین است. نه مدرک و ماشین!
7- کربلا، مبارزه با دشمن، تا آخرین نفر و آخرین نفس
کربلا رفتند برای چه، برای که؟ چه دادند؟ دین و غیرت و عاطفه و شرف. چه گرفتند؟ لعنت و نفرین! مسألهی کربلا را باید زنده نگه داشت. میگویند: بهترین جنگ آن است که سه شرط داشته باشد. آخرین فشنگ را مصرف کنند. اگر سربازی هنوز فشنگ دارد و شکست خورد، میگویند: نه کم آوردی. تو اگر سرباز خوبی بودی باید آخرین فشنگ خودت را مصرف کنی. آخرین نفس، آخرین فشنگ، در کربلا سه تا آخرین است. آخرین نفرش را داد، علی اصغر! آخرین نفسش را داد، در گودی قتلگاه امام چند لحظه دیگر تمام میشود. دید لشگر سراغ زن و بچه رفتند. گفت: من از ناموسم دفاع میکنم. من غیرت دارم. کار شما با من است. چه کار به زن و بچه من دارید؟ مردهای ما باید غیرتشان طوری باشد که اجازه ندهند کسی ناموسش را ببیند. اتفاقاً به ناموس عقیده هم دارند. یعنی به هر مردی که خانمش بد حجاب است، بگویی: آقا اجازه میدهی من خانمت را خوب ببینم؟ میگوید: برو گمشو! یعنی به غیرتش برمیخورد. میگوییم: پس چرا این رقمی... تو که با این آرایش او را آوردی، یعنی مردم خوب ببینید. ولی اگر به خودش بگویی: من میخواهم خانمت را خوب ببینم به او برمیخورد. شما به هر مردی که با زن بد حجاب در خیابان میآید، بگو: آقا اجازه میدهی من یک ربع به زنت نگاه کنم. میگوید: برو گمشو! یعنی غیرت دارد، ولی توجه به غیرت خودش ندارد. بیدین نیستند. بی غیرت هم نیستند. غافل است از اینکه پول دارد، فکر میکند پول ندارد.
در عزاداریها مواظب چند تذکر باشید. تذکرها هر سال بوده است. 1- نماز محور باشد. امام حسین سی تیر خورد، دو رکعت نماز خواند. یا با نماز شروع شود و یا پایان عزاداری نماز بخوانیم. نه آخر شب، نماز محور باشد. اگر نماز شما از بین رفت، عزاداری شما معلوم نیست مفید باشد. محوریت نماز.
2- روحانیون عزیز با هیأتها در خیابان راه بیافتند. هر هیأتی پیشنماز مسجدش با مردم باشد و از مردم جدا نشود.
3- صدای بلندگو بیرون از مسجد نرود. طبلها بی وقت زده نشود. این وقت شب برای چه طبل میزنی؟ صدای بلندگو، اشعاری که خوانده میشود مبالغه و دروغ نباشد.
نذوراتی که میشود مواظب باشیم واجبات را هم بدهیم. اگر کسی میلیونها پلو برای امام حسین میدهد ولی خمس نمیدهد. مثل آدمی که جنب است. غسل نمیکند ولی هی در اقیانوس اطلس شیرجه میرود. تو باز هم جنب هستی. میگوید: سی بار در قعر اقیانوس رفتم. میگویم: صد بار بروی. جنب هستی. کسی خمس و زکات نمیدهد ولی خرج میدهد. مواظب این کارها باشید. شتر در جادهها نکشید. گوسفند در جادهها نکشید. جاده خونی میشود و خونها به همه جا کشیده میشود. زن و مرد را فرق نگذارید که قالی برای آقایان است و زنها بروند روی موکت بنشینند. مردها روبروی خانمها لخت نشوند. اینها گناه است. عزاداری غیر طبیعی نکنید. امام حسین کلمهای به ما یاد داده که اگر در تمام خیابانهای اروپا و آمریکا راه بروید، میگویند: درود بر حسین! من یک جزوهای نوشتم برای بعضی کشورها فرستادم. این را تکثیر کردند. دانمارکی که کاریکاتور پیغمبر را کشید روز عاشورا، آن زمانی که من رفتم. چهل هزار نفر آمده بودند. مردم دانمارک میگویند: اینها چه هستند؟ میگویند: اینها شیعه هستند. میگوید: حرف حسابشان چیست؟ میگویند: اینها یک رهبر به نام امام حسین داشتند گفته: زیر سم اسب میروم و زیر بار زور نمیروم. سرم از تنم جدا میشود. ولی سرم از قرآن جدا نمیشود. روی نی هم...
در جلسات عزاداری، پیغمبر فرمود: قرآن و اهلبیت نباید از هم جدا شوند. الآن چند هیأت عزاداری داریم؟ دهها هزار هیأت عزاداری داریم؟ چند جلسه تفسیر داریم؟ تفسیر نداریم. آن رئیس هیأتی که عرضه دارد به لطف خدا این جمعیت را در خیابانها میکشد، تو که عرضه داری همین جوانها را بعد از محرم جمع کن نیم ساعت قرآن بخوانند. قرآن فراموش نشود. خمس و زکات فراموش نشود. نماز اول وقت فراموش نشود. بلندگوها مردم آزاری نکنند. عزاداری غیر طبیعی انجام ندهیم. به اشکی که برای امام حسین میریزید شما را نجات خواهد داد. در وصیت نامه یکی از مراجع بزرگ که خودم هم سالها مقیدش بودم، نوشته: در کل عمرم دقت کردم. هرچه فکر کردم. چند سال حوزه بودم، مجتهد شدم، آیت الله العظمی شدم. مرجع تقلید شدم. آخرش دیدم گریههایی که برای حضرت زهرا کردم، در قیامت میتوانم بگویم: یا زهرا برایت گریه کردم. گریه با طبل و بکوب نمیشود. عزاداری هم میکنید اشک و نماز اول وقت مهم است.
خدایا تمام کسانی که در راه امام حسین سالهای قبل عزاداری کردند و الآن نیستند همه را با امام حسین محشور بفرما. عزاداریهای ما را مبارک و مفید و بدون آفت مورد قبول و ذخیره قیامت قرار بده. شعرایی که برای امام حسین شعر گفتند. مداحها، منبریها، روضهخوانها، اینهایی که خرج دادند، اینهایی که هیأت راه انداختند، همه را خادم امام حسین و ما را هم خادم اهلبیت و امام زمان قرار بده.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
نظرات شما عزیزان: