کربلا، نمایشگاه عزّت و غیرت
1- مبارزه با طاغوت، سرچشمه منکرات
خدا در قرآن به حضرت موسی میگوید: «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى» (طه/24) قرآن میگوید: سراغ فرعون برو. سرچشمهی فسادها فرعون است. سراغ فرعون برو. راجع به عزاداری امام حسین برکاتی است که من نمیدانم چطور میتوانم در این 27 دقیقه هفتاد برکت را بگویم.
اولاً اینکه این عزاداری ما یک ریشه عجیبی دارد. امیرالمؤمنین شب قدر در مسجد کوفه شهید شد. پیراهن خونیاش را امام صادق نگه داشته بود. یعنی این پیراهن را امام حسن به امام حسین داد. امام حسین به امام سجاد داد، امام سجاد به امام باقر داد و امام باقر به امام صادق داد. یکبار امام صادق (ع) مهماندار شد، گفت: می خواهی پیراهن حضرت علی که خونهای سرش روی آن ریخته است را برایت بیاورم؟ گفت: بله. از این پیداست که آثار و موزه شهدا باید حفظ شود. کتاب شهدا، دست خط شهدا، وصیت نامه شهدا باید حفظ شود. آقا اگر من مردم. وقتی بدن من متلاشی شد و سی سال از قبر من گذشت، میشود قبر مرا باز کرد و یک مرده دیگر را خاک کرد. اما اگر شهید بمیرد، نه شهید آیت الله و امام، یک شهید عادی، یک بسیجی، سربازی و پاسداری شهید شد. ابدا نمیشود. باید قبرش محفوظ بماند. یعنی اگر بنده بمیرم، میشود قبر مرا نبش قبر کرد و یک مرده دیگر را خواباند. اما اگر شهید باشد، نمیشود. شهید باید بماند. دستوراتی که دادند همه برای احیای شهید است.
2- تسبیح تربت، زنده نگهداشتن یاد کربلا
این تسبیح تربت چیست؟ در جیب کسی نیست؟... شما داری؟ ببینید به ما دستور دادند خاک کربلا را دانه کنید و داشته باشید. یعنی چه؟ چون آن زمان که روابط عمومی نبوده که بنر و پوستر و خطاط و طراح باشد. با همین مهر کربلا، در همه خانهها هست. بچه که به دنیا میآید میگویند: لب نوزاد را به خاک کربلا بمالید. در قبر که در آخر عمر میگذارند، میگویند: زیر جنازهی او خاک کربلا بگذارید. کربلا از زایشگاه تا قبرستان! نباید امام حسین فراموش شود. اینها مهم است. تشنه شدی، آب خوردی. بگو: سلام بر حسین! امام حسین شب قدر چه کاره است؟ یکی از اعمال شب قدر سلام بر حسین است. نیمه رجب، زیارت امام حسین، نیمه شعبان زیارت امام حسین دارد. عید فطر زیارت امام حسین دارد. هر شب جمعه زیارت امام حسین دارد. عرفه، زیارت امام حسین دارد. این همه زیارت امام حسین، چرا برای امامهای دیگر نیامده است؟ یعنی برنامه این است که حسین زنده بماند. جلسات متعددی که در اسرائیل و آمریکا و جاهای دیگر دارند فکر میکنند، گفتند: ما حریف این شیعه نمیشویم. الآن نگاه کنید آمریکا همه دولتها را قورت داده است. فقط یک استخوان در گلوی آمریکا مانده است، آن هم استخوان ایران است. امام صادق فرمود: شیعه یعنی استخوان در گلوی طاغوت!
منصور دوانقی گفت: امام صادق استخوان در گلوی من است. نه میتوانم قورتش بدهم و نه میتوانم بیرون بیاندازم. سید حسن نصر الله استخوان در گلوی اسرائیل است. شما بعضی از این شیوخ پست عرب را نگاه کن. چطور مثل دم سگ تابع اسرائیل هستند. ولی سید حسن نصر الله چه؟ یک قطره از خون امام حسین در بدن سید حسن نصر الله هست. نگه داشتن کربلا یعنی نگه داشتن مبارزه با طاغوت.
3- کربلا، صحنه مبارزه با محاصره نظامی و اقتصادی
الآن سه شعار میدهند. محاصره اقتصادی، محاصره نظامی، محاصره سیاسی و تبلیغاتی. امام حسین به ریش این محاصرهها خندید. گفت: محاصره اقتصادی کنید. حتی برای علی اصغر آب نبود. نباشد. زیر بار زور نمیروم. محاصره اقتصادی از این بالاتر! یک لیوان آب در کربلا نبود. محاصره نظامی به ریشش خندید. گفت: ما 72 نفر هستیم و شما سی هزار نفر هستید. سی هزار نفر، 72 نفر را محاصره نظامی کردند. گفتند: شکنجه، گفت: بدن مرا سوراخ سوراخ کنید. من زیر سم اسب میروم و زیر بار زور نمیروم! این مکتب است. لذا هیچکس کربلا را به عنوان جغرافی نگاه نمیکند. در عمرتان شنیدید بگویند: کربلا از نظر مساحت چند کیلومتر است. جنوب غربی... اصلاً کربلا کاری به جنوب غربی و شمال غربی ندارد. کربلا یعنی عزت، کربلا یعنی شهادت و عصمت و فتوت و رشادت و شهامت. کربلا گرچه زمین است اما نگاه مردم به آن جغرافی نیست که کربلا کجاست؟ جنوب شرقی است یا شمال غربی؟ نگاه مردم به کربلا نگاه تاریخ است. یعنی سرزمین حادثهها است.
عزاداری، امام صادق به یک نفر فرمود: شنیدهام مداحی میکنی؟ گفت: بله. گفت: برای امام حسین بخوان. خواند، طوری امام صادق گریه کرد که صدای امام صادق در کوچه رفت. گفتند: صدای شما تا کوچه رفت. فرمود: امام حسین است!
خدا امام(ره) را رحمت کند. آقای کوثری میفرمود: وقتی من روز عاشورا روضه میخوانم، امام میگوید: من سیر نشدم. در اتاق برویم، یک روضه خصوصی برای من بخوان. میگفت: بعد از روضه عمومی در حسینیه جماران در اندرون میروم و یک روضه خصوصی برای امام میخوانم. آنجا امام ناله میکند. فریاد میکشد. حاج احمد آقا میگفت: امام اولش با دستمال کاغذی اشکهایش را پاک میکرد. اواخر عمرش دستمال کاغذی جواب نمیداد. با دستمال پارچهای پاک میکرد. اواخر نزدیک فوتش بود، دستمال پارچهای هم کافی نبود. اشکهایش را با حوله پاک میکرد. عزاداری نگه داشتن این است...
4- تجلیل از مردان و زنان بزرگ در قرآن
تجلیل از بزرگان، قرآن میگوید: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیم» (مریم/41) وهابیها گوش بدهید. میگویند: عزاداری بدعت است. در قرآن نیست. خدا چه میگوید؟ «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیم» پیغمبر ابراهیم را زنده نگه دار. ابراهیم چه کرد؟ خدا به ابراهیم گفت: بچهات را بکش. بچهاش را خواباند، چاقو را گذاشت. گفت: چاقو را بردار. نمیخواستم خون او ریخته شود. میخواستم تو دل بکنی. ببینم دل کندی! دیدم بله دل کندی. ابراهیم حاضر شد یک جوان بدهد. خدا به پیغمبرش در قرآن میگوید: تاریخ ابراهیم را زنده نگه دار. آنوقت اگر تاریخ ابراهیم را زنده نگه داشتیم، برای اینکه آماده شد، یک جوان را بکشد، یک جوانش را ذبح کند، امام حسین همه بچههایش ذبح شدند. به همان دلیلی که میگوییم: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیم»، «و اذکر فی الکتاب امام حسین»! بگو: حالا امام حسین هیچی. حضرت زینب چه؟ شما روضه زینب را هم میخوانید. میگوییم: قرآن میگوید: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَم» (مریم/16) پیغمبر یاد مریم را گرامی بدار. به همان دلیلی که یاد مریم را گرامی بدار، پس ما باید یاد زینب هم گرامی بداریم. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
عرض کنم یک جنگی واقع شد، جنگی بین حق و باطل طالوت و جالوت است. یکی رهبر کفر است. یکی رهبر حق است. قرآن میگوید، زیادی گوش بدهید لطیف است. میفرماید: «وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ» (بقره/251) خدا چه کرد؟ «وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یَشاءُ» (بقره/251)
ترجمهاش را میفهمید. داود همان حضرت داود است. یک نوجوانی بود مثل بچههای بسیجی ما، در جبهه حق و باطل این نوجوان پرید رفت جالوت را کشت. خدا میگوید: این نوجوان که بعداً پیغمبر شد، حضرت داود شد. این نوجوان قهرمان کفر را کشت، ملک برای اوست. حکمت برای اوست. علم بینهایت الهی برای اوست. ما یک چیزی میگوییم. اینکه میگویم نشنیدهاید همین است. علی بن ابی طالب در جنگ خندق «امیرالمؤمنین قتل عمروبن عبدود» اگر داود جالوت را بکشد، حکومت برای داود است. حکمت برای داود است. علم بینهایت برای داود است. پس در خندق هم که امیرالمؤمنین عمروبن عبدود را کشت، حکومت برای علی است. حکمت برای علی است. علم بینهایت برای علی است. قبول است. چون خدا یک بام و دو هوا نیست. که در یک ماجرا برای یک شیرین کاری خدا همه چیز را به داود بدهد. نه به داود، بچههایش هم پیغمبر شدند. سلیمان بن داود یعنی پسرش هم حضرت سلیمان شد. چطور خدا در یک ماجرا همه چیزی به داود به خاطر یک شیرین کاری میدهد. پس همه الطافش را هم باید بخاطر این شیرین کاری به امیرالمؤمنین بکند. وگرنه میگوییم: مگر خدا عادل نیست. مگر کارهای خدا سنتی و قانونمند و هدفمند نیست.
نظرات شما عزیزان: