کد قالب کانون قرآن و شیوه اصلاح فرهنگ

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1496
بازدید دیروز : 189
بازدید هفته : 10526
بازدید ماه : 10784
بازدید کل : 37539
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 11 خرداد 1403

عکس نوشته های مفهومی و سنگین + عکس های مفهومی همراه با متن


4. شفافیت و رسایی
یکی از ویژگی های بیانی قرآن، گویایی و رسایی است. قرآن به رغم اینکه مشتمل بر متشابهات است؛ ( هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهات)(آل عمران/7)‏، اما از لحاظ تفهیم و رساندن مطلب به مخاطب، هیچ گونه ابهام و نارسایی ندارد و چنان که خود می گوید، زبانش «مبین» است؛ (وَ هذا لِسانٌ عَرَبِیٌّ مُبِین)(نحل/103)، از همین رو، مشرکان مکه به خوبی منظور آیات را می فهمیدند و تحت تأثیر آن قرار می گرفتند. (مغنیه، الکاشف، 7/75؛ تفسیر المبین، 1/705)
این واقعیت گذشته از آنکه نشان می دهد تشابه آیات در محتوا و حقیقت مفاهیم است نه در قالب بیانی آن، یک نکتة مهمی نیز در رابطه با روش تأثیرگذاری پیام اصلاحی دارد و آن اینکه تغییر لایه های گوناگون فرهنگ در سطح عموم مردم نمی تواند در قالب اصطلاحات خاصان و بیان پیچیده صورت گیرد. زبان فرهنگ سازی و فرهنگ پیرایی به تناسب گسترة مخاطبان باید زبان عمومی باشد.
شاید مقصود از زبان قوم که قرآن در رابطه با رسالت انبیا مطرح می کند(وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ )(ابراهیم/4) نیز همین باشد.
5. تکرار و تلقین
از ویژگی های دیگر روش قرآن، این است که در بیان حقایق و ارزش ها به یک بار بسنده نمی کند، بلکه در مواضع و جایگاه های متعدد تکرار می کند، اما نه تکرار یکنواخت و ملال آور، بلکه تکرار همراه با تنوع و تازگی.
این حقیقت را می توان با یک استقرای اجمالی به اثبات رساند. ابن عاشور می گوید:
«کنّی عن معنى التکریر بمادة التثنیة لأن التثنیة أول مراتب التکریر، ... فالقرآن مثانی لأنه مکرر الأغراض. و هذا یتضمن امتنانا على الأمة بأن أغراض کتابها مکررة فیه لتکون مقاصده أرسخ فی نفوسها، و لیسمعها من فاته سماع أمثالها من قبل.» ‏(ابن عاشور، 24/68)
«مادة تثنیه کنایه از تکرار است، زیرا تثنیه نخستین مرتبة تکرار شمرده می شود ...، پس قرآن مثانی است؛ چون اغراضش مکرر است و این یک نوع امتنان بر امت به شمار می آید که اهداف و مقاصد کتابش تکرار شده است تا در جان ها بهتر نفوذ کند وکسانی که قبلاً نشنیده اند بشنوند.»
این ویژگی بیش از هر چیز معلول ماهیت پیام قرآن است. اگر قرآن پیام فرهنگی نداشت، شاید با این روش عمل نمی کرد، اما ماهیت فرهنگی آموزه های قرآن و نیازی که برای درونی سازی دارد از یک سو، و خصلت غفلت و فراموشی ذهن بشر از سوی دیگر و اهمیت پیام از جهت سوم، ضرورت به کارگیری چنین شیوه ای را ایجاب می کند.
ویژگی های محتوایی
روش اصلاحی قرآن همان گونه که در قالب و فرم ویژگی هایی داشت، از نظر محتوا و درون مایه نیز ویژ گی ها و خصوصیاتی دارد که الگو بخش مصلحان اجتماعی است. فشردة این ویژگی ها بدین قرار است:
1. واقع گرایی
بخش بزرگی از آیات قرآن به تذکر و توجه دادن به آیات تکوینی الهی اختصاص یافته است، به گونه ای که می توان گفت این بخش یکی از محورهای اصلی آموزه های وحی به شمار می آید. بخش دیگری از آیات، تاریخ تاریک یا روشن بشر در مواجهه با حق و باطل را گزارش می کند. بخش قابل توجهی ازآیات، به بیان سنت های تکوینی و تشریعی الهی می پردازد. (زحیلی،‏2 /950) تعداد دیگری از آیات به آشکار ساختن بنیادهای وهمی و غیر واقعی سنت های جاهلی نظردارد.
این توجه فراگیر به واقعیت های بیرونی، به ویژه طبیعت و تاریخ، برای پیامی که به ظاهر ارتباطی با آن دو ندارد و تنها در صدد تغییر و اصلاح باور و بینش انسان نسبت به زندگی است، (دروزه، ‏4/145،163،171) نشانة آن است که قرآن در روش اصلاحی خود، تکیه بر واقعیت ها و دوری از تخیلات و پندارها را حتی در جایی که فرهنگ از مقولة احساس و عاطفه باشد، به عنوان یک اصل و قاعده می شناسد و این حقیقت را در زمینة فرهنگ آشکار می کند که پایه گذاری باورها و ارزش ها بر بنیاد پندارهای بی اساس یا احساسات دور از واقعیت اگر چه در راستای اهداف مورد نظر باشد، نمی تواند شیوة درستی برای بهسازی فرهنگ جامعه به شمار آید، امری که سوگمندانه مورد بی توجهی قرارگرفته و هر روز شاهد برنامه ها وکارهای احساس بنیاد و تخیلی هستیم.
2. ریشه گرایی
شکل گیری یک حرکت در درون فرهنگ کلان جامعه از دو راه می تواند صورت بگیرد:
یکی از سطح به عمق، یعنی شروع از لایه ها و سطوح رویین به سمت لایه ها و سطوح زیرین و ژرف.
و دیگر از عمق به سطح و ایجاد حرکت در لایه های زیرین و بنیادین به قصد رسیدن به سطوح برین وعینی.
هر یک از این دو راه منطق و توجیهات خود را دارد، اما قرآن کریم راه دوم را پیشنهاد می کند. این ادعا را می توان با دو دلیل اثبات کرد:
نخست چگونگی سیر نزول آیات از آغاز بعثت تا انجام آن است، مقایسة آیات مکی و مدنی این حقیقت را به خوبی تأیید می کند که به رغم تنوع زمینه ها و شکل های بیانی در آیات مکی، محور همة آنها دو چیز است: یکی باور به مبدأ و دیگر باور به معاد و قیامت. ارزش های اخلاقی در مرحلة دوم و روابط اجتماعی و مناسک و نمادهای دینی در رتبة سوم قرار دارد. (زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ‏1/ 18)
اما در آیات مدنی سیر ماهوی گزاره ها برعکس می شود، یعنی آیات مربوط به باورها به رغم حفظ مرجعیت شان در رابطه با سایر آموزه ها، حجم کمتری را از لحاظ بیانی به خود اختصاص داده اند و برعکس، بیان قوانین و تشریعات و نمادهای دینی، آیات بیشتری را در بر می گیرند. (فضل الله، ‏9/9؛ دروزه، ‏1/ 128) این تفاوت ماهوی گزاره ها در سیر نزول آیات، نشان دهندة اهمیت اصلاح بنیادهای عقیدتی در مرحلة نخست حرکت فرهنگی است.
دلیل دوم تأکید و سفارشی است که قرآن بر مرجعیت و زیربنا بودن باورها و بینش ها در نظام فرهنگی دارد، کمتر آیه ای مربوط به ارزش های اخلاقی یا سنت های اجتماعی یا مناسک دینی است که به باورها ارجاع و اسناد داده نشود.
به عنوان نمونه به آیات 172 تا 197 سورة بقره ونیز آیات 222 تا 240 همین سوره که بیانگر احکام و تشریعات و بعضاً ارزش های اخلاقی است نگاه کنید. تقریباً در تمام موارد پشتوانة دستورات و سفارش ها، علم الهی، رحمت الهی، عقاب الهی و صفاتی از این دست قرار گرفته است که آشکارترین معنای آن این است که باور به چنین صفاتی می تواند تضمین کنندة اجرای دستورات و فرامین و ارزش های بیان شده باشد.
از مجموع این سفارش و آن نمایش سیر نزول، می توان نتیجه گرفت که روش اصلاح گرانة قرآن مبتنی بر حرکت از عمق به سطح و ایجاد تغییر از بنیاد ها و زیربناها به سمت روبنا و لایه های رویین است. سید قطب می گوید:
«و لم یبدأ المنهج الإسلامی فی معالجة هذه التقالید فی أول الأمر، لأنها إنما تقوم على جذور اعتقادیة فاسدة فعلاجها من فوق السطح قبل علاج جذورها الغائرة جهد ضائع. حاشا للمنهج الربانی أن یفعله! إنما بدأ الإسلام من عقدة النفس البشریة الأولى عقدة العقیدة. بدأ باجتثاث التصور الجاهلی الاعتقادی جملة من جذوره و إقامة التصور الإسلامی الصحیح. إقامته من أعماق القاعدة المرتکزة إلى الفطرة ... إن عقدة الفطرة البشریة هی عقدة العقیدة و ما لم تنعقد هذه العقدة أولا فلن یثبت فیها شی‏ء من خلق أو تهذیب أو إصلاح اجتماعی ... إن مفتاح الفطرة البشریة هاهنا.» (سید قطب، ‏2/973)
«اسلام در درمان سنت های غلط جاهلی از اصلاح خود سنت ها آغاز نکرد، زیرا آنها بر مبانی و ریشه های فاسد عقیدتی استوار بودند و تلاش برای درمان آنها از بالا قبل از درمان ریشه های عمیق آنها تلاش بیهوده بود و از روش الهی به دور است که چنین کار عبثی انجام دهد. اسلام از گرة نفس بشر، یعنی گرة عقیده شروع کرد و با کندن ریشة بینش و باور جاهلی، بینش صحیح اسلامی را جایگزین ساخت. کاری از ژرفا، ... گرة فطرت بشر گرة عقیده و باور است و تا زمانی که این گره گشوده نشود، هیچ خُلق نیک و تهذیب نفس و اصلاح اجتماعی رخ نخواهد داد... کلید فطرت بشر اینجاست.»
البته این نکته را نباید فراموش کرد که نگاه به عمق در حرکت اصلاحی قرآن به خاطر نیازمندی های آغاز کار، از نظر قالب و شکل، به رغم حفظ تنوع وگونه گونی، در قالب هایی متفاوت از قالب ها وشکل های به کار رفته در ادامة حرکت و در آیات مدنی صورت گرفته است.
بررسی آیات مکی، به ویژه آیات سال های آغازین و مقایسة آنها با آیات مدنی، به خوبی این حقیقت را آشکار می کند که در آیات مکی اولاً شکل بیان و ساختارهای زبانی کوتاه، کوبنده و همراه با تهدید، مسجع و موزون است و ثانیاً قالب تصویرگری، چه راجع به امت های گذشته و چه راجع به نعمت های اخروی، بیشتر از سایر قالب ها مورد استفاده قرار گرفته است و ثالثاً روش تهدید، همراه و برابر با روش تشویق به کار رفته است، نه کمتر یا بیشتر.
اما در آیات مدنی، قالب های دیگری بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. (مکارم شیرازی، 14/275؛ فضل الله، ‏9/ 9؛ الموسوعة القرآنیة، خصائص السور، ‏3/6)
در اینجا پرسش مهمی مطرح می شود و آن اینکه آیا می توان روش عقیده بنیاد قرآن را در جامعة عصر نزول حجاز که مشکل عمده شان شرک و ناباوری نسبت به خدا و معاد بود و طبعاً باید قرآن در رسالت اصلاحی خویش بر آن تأکید می کرد، در جامعة امروز، به ویژه در جامعة اسلامی که مردم معتقد به توحید و معاد هستند و از این نظر مشکلی ندارند، پیاده کرد؟ آیا قیاس آن جامعه با ساختار فرهنگی خاصش به این جامعه و ساختار فرهنگی متفاوتش، قیاس مع الفارق نیست؟
در پاسخ باید گفت سخن در نوع عقیده و باور نیست تا این تصور پدید بیاید که در جامعة اسلامی امروز شرک به خدا و انکار معاد وجود ندارد تا نقطة آغاز اصلاح فرهنگ، عقیده به توحید و معاد باشد، بلکه سخن در اصل آسیب دیدن باور است؛ در جامعة عصر نزول، مردم با چالش های فرهنگی گوناگونی در زمینة باورها، اخلاق، رفتارها، سنت ها وعادات، مناسک و نمادها و... مواجه بودند. قرآن در میان این چالش ها و نقاط تاریک، نخست بر باورها انگشت می گذارد و با روش های متنوع تعلیم، تهدید، بشارت، ترسیم پیامدها و... در صدد اصلاح آن بر می آید و به جای آن، سراغ اخلاق یا رفتار یا سنت های اجتماعی نمی رود.
این نشان می دهد که اصلاح باید از عمق باورها آغاز گردد، حال این باورها در زمین ها و زمان های گوناگون ممکن است متفاوت باشد. اگر در جامعة بدوی حجاز عقیدة آسیب دیده و آفت زدة جامعه، شرک و بت پرستی بود، در جامعة مدرن یا نیمه مدرن امروز اسلامی، ممکن است آن عقیدة آسیب دیده، عدم عمق باور به توحید و معاد یا عدم درک درست حضور و ربوبیت الهی در زندگی انسان یا عدم شناخت حاکمیت قضا و قدر الهی بر تاریخ بشر یا فراموش شدن آخرت در غوغای دنیا گرایی و اموری از این گونه باشد که هر یک منشأ صفات، ارزش ها، رفتارها و سنت های غلط و نادرستی در جامعه می گردد و پیکرة فرهنگ کلان جامعه را گرفتار آسیب می سازد.
آنچه جامعة امروز را با جامعة عصر نزول قرآن همانند می سازد، آسیب و آفت در لایه های گوناگون فرهنگ آن دو و ضرورت گزینش نقطة عزیمت برای تغییر و اصلاح آن است، نه نوع باورها یا ارزش ها یا سنت ها. و همین است که زمینه را برای الهام گیری و الگوسازی از روش اصلاح گرانة قرآن در جامعة امروز فراهم می سازد.
گرچه نویسنده بر این باور است که در جامعة امروز ما نیز آموزة توحید و معاد، به خاطر دینداری تقلیدی و نا آگاهانه، از حد سخن و زبان فراتر نرفته و حقیقتاً به عقیده تبدیل نشده است، پس آنچه این جامعه را از جامعة شرک زدة عصر نزول متمایز می سازد، عقیده به توحید و معاد نیست، بلکه عدم اعتقاد به شرک و عدم انکار معاد است و میان این دو رویکرد تفاوت فاحشی وجود دارد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: روش های فرهنگی
برچسب‌ها: روش شناسی