صداقت
صداقت و راستگويي در فطرت آدمي نهاده شده و آدمي ذاتاً به آن متمايل است.
خداوند متعال نيز در قرآن از مردمان مي خواهد از صادقين و راستگويان باشند. امام علي ع يکي از صفات پرهيزکاران را صداقت در گفتار مي داند. صداقت و راستگويي روح و حقيقت گفتار است.
امام علي در خطبه نهج البلاغه مي فرمايد: « صداقت در گفتار را که خداوند به فردي در ميان مردم عطا کند بهتر از ثروتي است که کسي بر ديگران به ارث گذارد.»
يکي از نشانه هاي واقعي دانشمندي اين است که فرد به جايي برسد که تازه مي فهمد چيزي نمي داند و جهاني از مجهولات او را احاطه کرده است. لذا معلم نيز نبايد انتظار داشته باشد که به همه چيز احاطه داشته باشد و همه چيز را به خوبي بداند چرا که ارزشمندي انسان تنها در پرتو معلومات نيست.
معلم موفق بايد خلاق بوده و پيوسته در پي راه هاي تازه اي براي افزودن معلومات خود باشد آنجا که معلم مطالبي را نمي داند بايد صداقت در گفتار داشته و به جاي متوسل شدن به شرح و بيان مفصل ، به راحتي به عدم علم خود اقرار کند. اين اقرار و اعتراف نه تنها معلم را خوار و ذليل نمي کند بلکه بر عظمت و تعالي او نيز مي افزايد. امام باقر در اين زمينه مي فرمايد: « آنچه را که مي دانيد بر زبان آوريد و درباره مطالبي که نمي دانيد بگوييد خدا آگاه تر و داناتر است.»
حفظ شخصيت دانش آموزان
تربيت کاري ظريف و دشوار است و گذرگاه هاي سخت و دشوار دارد. معلم همواره بايد شخصيت دانش آموز را حفظ کند و عذر دانش آموز را بپذيرد. خداوند در آيات زيادي از تکريم شخصيت انسان و سجده فرشتگان به او سخن مي گويد. در روايات اسلامي از سرزنش کردن ديگران به شدت نهي شده است.
امام صادق در اين زمينه مي فرمايد:« کسي را مورد شماتت و سرزنش قرار مده زيرا ممکن است خداوند به او ترحم کند و تو را به آن مبتلا کند.» معلم و مربي نمونه بايد با حفظ شخصيت دانش آموز با خطاي او برخورد نمايد تا وي متوجه خطا و اشتباه خود شده و در صدد جبران آن برآيد چرا که شخصيت ، بزرگترين سرمايه معنوي دانش آموز است که اگر ناديده گرفته شود و مورد تحقير قرار گيرد ، در آينده باعث مي شود فرد خطاکار فاجعه هاي بزرگ بيافريند. لذا بر همين اساس است که معلم بايد بکوشد تا هميشه شخصيت دانش آموزان را حفظ کرده و با نگهداشت آبرو و عزت شاگردان مسائل تربيتي را به آنان بياموزد و به مرحله اجرا در آورد. يکي از دستوراتي که در قرآن کريم خطاب به همه مومنان آمده است ، پرهيز از مسخره کردن يکديگر است.
خداوند مي فرمايد: «يا ايها الذين امنوا لايسخر قوم من قوم عسي ان يکونواخيرا منهم ؛... اي کساني که ايمان آورده ايد هرگز نبايد قومي قوم ديگر را مسخره و استهزاء کند. شايد آن قوم که مسخره مي کنيد، بهترين مومنين باشند. پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در اين زمينه مي فرمايد: «هيچ مسلماني را کوچک نشماريد زيرا که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است.»
معلم نمونه معلمي است که اين روحيات را شناخته و متناسب با همان روحيات با شاگردان خود برخورد نمايد و هرگز شاگردي را به علت برخورداري از يک خصيصه يا به علت ضعف هوشي مورد تمسخر و عيب جويي قرار ندهد.
معلم زماني مي تواند در برخورد صحيح با شاگردان خود موفق عمل کند که خود را به جاي شاگردان قرار دهد و همواره کودکي و نوجواني را به ياد داشته باشد.
تنبيه و تشويق
قرآن کريم در آياتي هدف از ارسال پيامبر به سوي امت را تشويق و تنبيه و ترسانيدن از عذاب الهي که در صورت عدم اطاعت از حق تعالي گريبانگير فرد مي شود ، بيان مي کند.
تشويق و تنبيه از اصول مهم اخلاقي است که مورد پذيرش و تاکيد مکتب اسلام است. تشويق دانش آموز باعث تقويت وي شده و در عين حال تنبيهي است براي دانش آموزاني که سستي و اهمال به خرج داده و به درس و فعاليت درسي بي رغبت هستند و اين خود زمينه اي مي شود تا اين گروه از دانش آموزان از غفلت و اتلاف وقت دست بردارند و به فعاليت هاي درسي علاقمند شوند.
امام علي ع در اين زمينه مي فرمايد: « گنهکار را به وسيله پاداش دادن به نيکوکار تنبيه کن.» تشويق بايد به موقع انجام گيرد و البته نبايد به کيفيتي باشد که مايه غرور و غفلت دانش آموز يا خاموش شدن فعاليت ها و نظم و انضباط وي شود. تشويق بايد عامل رشد باشد نه انحطاط.
تنبيه نيز بايد به منظور آگاهي دادن باشد نه انتقام گيري و به گونه اي باشد که فرد خطاکار متوجه بشود که استحقاق تنبيه را دارد نه اينکه با خود گمان کند به وي ظلم شده است.
خودسازي وظيفه اوليه معلم نمونه
آنچه تاکنون در ارتباط با رفتار معلم با شاگردان بيان نموديم ، در صورتي محقق خواهد شد که معلم ابتدا در وجود خود دست به سازندگي زده و در اعمال و گفتارش دقت نموده و ميان آنها هماهنگي لازم را ايجاد نمايد. معلم بايد با تدبر و تفکر در وجود خويش و سازندگي روحي و اخلاقي خود اين ويژگي هاي بيان شده را در خود ايجاد کرده و هميشه زنده نگه دارد تا بتواند بر دانش آموزان تائثير نهاده و آن ها را هدايت و راهنمايي کند. راز و نيازها و مناجات هاي رسول اکرم پيش از بعثت در غار حرائ و کسب آمادگي براي پذيرش مسووليت خطير و مهم تعليم و تربيت انسان ها که در جهلي بي سابقه فرو رفته بودند ، بهترين گواه بر اين مدعاست.
يک معلم براي اينکه بتواند اين ويژگي ها را در خود بوجود آورد بايد مقدماتي را طي کند تا بتواند در اين مسير گام بردارد.
گفتارمان مطابق کردارمان باشد
يکي از اساسي ترين اصول و شرايط معلمي ، مطابقت گفتار و کردار است. معلم بايد توجه داشته باشد که ميان رفتار و کردارش با گفتارش وحدت و همبستگي وجود داشته باشد. چنانکه خداوند افرادي را که گفتاري را براي مردم بيان مي کنند و خود عمل نمي کنند را توبيخ مي کند. و امام علي (علیه السلام) چنين افرادي را مورد لعن خدا مي داند و مي فرمايد: «خداوند کساني که امر به معروف کرده ولي خود آن را ترک مي کنند و نهي از منکر کرده و خود آن را انجام مي دهند ، لعنت کند.»
يک معلم براي اينکه سخنش در دل هاي ديگران تائثير بگذارد بايد ابتدا خود به آنچه مي گويد ، عمل کند. امام صادق (علیه السلام) در اين زمينه مي فرمايد: « با غير زبان ، مردم را دعوت کنيد که اگر در شما پرهيزکاري و تلاش و نماز و کار خير مشاهده کنند، اين خود دعوت است.» اين کلام پرمحتواي امام صادق (علیه السلام) نه تنها درس آموزنده براي تمامي آموزگاران و معلمان بلکه براي همه انسان هاست اما معلمان و آموزگاران که ساقه وجودي آينده سازان جامعه اسلامي مان را پرورش مي دهند ، مي توانند با استفاده از اين جمله گهربار الگوي خوبي براي شاگردان خود باشند و دانش پژوهان خود را به کار نيک دعوت کنند و خود نيز الگويي مناسب در زمينه هاي مختلف براي آنان باشند.
اهمیت علم
آموختن، تنها مورد تأکید مکتب والای اسلام نیست؛ بلکه بسیاری از فرزانگان غیر مسلمان هم چون سقراط، افلاطون، نیوتن و... نیز بر اهمیت آن صحّه گذاشته اند. از دیدگاه اسلام، انسان آگاه با انسان نااگاه مساوی نیستند. کسی که بدون آگاهی گام در راهی می گذارد و عملی را انجام می دهد، به بیراهه رفته است و هر چه در این بیراهه پیش رود، از مقصد خویش بیشتر فاصله می گیرد. شاید به همین دلیل است که حضرت علی علیه السلام می فرماید: «هیچ گنجی سودمندتر از علم نیست؛ در فراگیری آن بکوشید که فراگرفتنش نیکوست». و رسول خدا صلی الله علیه و آله فراگرفتن علم را بر هر مسلمان واجب می داند و تأکید می کند که ارجمندترین مردم، دانشمندان آنان و کم ارج ترین، کم دانش ترینشان است.
ادامه دارد ....
منبع : راسخون
نظرات شما عزیزان: