فصل دوازدهم: روزه و سیر زمان
نقش علم در ایمان
به گواهی دانشمندان بزرگ غرب و شرق، پیشرفتهای علمی و صنعتی روز افزون- که حکایت از استعداد وسیع و توان اندیشه بشر دارد- به هیچ وجه موجب سستی ایمان به خدای جهان و برنامههای آسمانی و هدایتهای اخلاقی و اجتماعی پیامبران نمیشود؛ و اصولا تا آنجا که فکر دوربین بشر به کاوشهای بزرگ علمی توفیق یافته و به کشف مجهولات بسیار نایل شده، هیچ رابطهای میان ترقّی دانش و صنعت، و کاهش نیروی ایمان یافت نشده و پس از این هم رابطهای پیدا نخواهد شد؛ بلکه هر چه بشر در ناحیه کشف قوای طبیعت و تسخیر زمین و آسمان قدم به جلو بر دارد، نیروی ایمان او استوارتر و احساس او به آن وجود بزرگ (خدا)- که تمام این نظامات جهان، از کهکشانها تا ذرّه و اتم را برقرار کرده- بیشتر میشود.
تاریخ سیر ادیان نشان میدهد که به موازات ترقّی علم و دانش، ایمان واقعی بشر نیز همواره رو به تکامل بوده است.
تمام اقداماتی که دانشمندان در زمینه کشف خواصّ پدیدههای این عالم دارند و تمام دانشهایی که در رشتههای گوناگون این پدیدهها شب و روز دانشمندان را به بررسی و تحقیق وادار کرده- از دانش پزشکی، گیاه شناسی، زیست شناسی، زمینشناسی، کیهانشناسی و ...- همه دلایل خداشناسی قرآن مجید و معارف دین اسلام را تأیید میکنند؛ و آن چه را در قرآن و احادیث اسلام درباره تمام موجودات به طور عام بیان شده، این دانشها آن را به طور استقراء و بررسی در هر رشته، بیان میدارند.
قرآن میگوید: تمام عالم، تحت یک نظام دقیق قرار داد.
دانشهای بشری نیز، از هر یک از نظامها و ارتباطی که میان این پدیدههای جهانی بر قرار است، سخن میگویند.
به طور مثال: اگر نظام دقیق و ارتباط بین اجزای این جهان وجود نداشت، امکان موفقیت بشر برای تسخیر ماه و کرات دیگر خرد پسند نبود.
تمام دانشها، روی نظم و ارتباط اجزای این جهان پیدا شده است؛ حتّی دانش پزشکی بر اساس نظام جسمی بدن انسان پیشرفت کرده و بیماریها را علاج میکند.
این نظم همان است که در قرآن مجید مکرّر از آن یاد شده است. دانش امروز امکان تسخیر کرات را عملی کرد. قرآن هم چهارده قرن پیش تمام کرات و مخلوقات را صریحاً مسخّر انسان معرفی فرموده است.
اسلام، تمام افراد بشر را عضو یک جامعه و همه حیوانات و نباتات و جمادات را اعضای یک جامعه بزرگتر و بالاخره تمام مخلوقات کوچک و بزرگ را با هم مرتبط و عضو جامعه بزرگ ممکنات- که یک اراده بر همه آنها حکم فرما، و یک نظام در همه آنها برقرار است- میداند.
علوم امروز نیز همه این ارتباطات و هم بستگیها را کشف میکنند.
از نظر دانشمندان و علما، علم مؤید ایمان، و ایمان مشوّق علم است؛ ولی افرادی نادان که از علوم و دانشهای قدیم و جدید بیاطّلاع میباشند، گمان میکنند که چون وسایل زندگی مادّی عوض شده، مسایل اخلاقی و معنوی و برهانی نیز عوض میشود؛ و چون مظاهر زندگی مادّی دستخوش تحوّل و تغییر است، همه چیز قابل تحوّل و تغییر میباشد و چون از ابتدا ایمان پا برجا و با اساس نداشتهاند و از حدود تقلید جلوتر نرفتهاند، نسبت به تعالیم اخلاقی و دستورات انبیا، بیاعتنا شدهاند و گمان میکنند که مثلا چون بشر، اسب و ... را کنار گذارده و از اتومبیل و هواپیما و ... استفاده میکند، باید ایمان، امانت، صداقت، محبّت، عفاف، پاکدامنی و سایر تعالیم اخلاقی را کنار بگذارد.
این تفکّر نتیجه جهل ونادانی و بیاطّلاعی از حقایق دین و دعوت دین، و خلط و اشتباه بین امور روحانی، معنوی و اخلاقی و اجتماعی باامور صناعی است. و با اندک توجّه، این اشتباه برطرف میشود؛ زیرا اگر بین ضعف ایمان و پیشرفت صنعت و تغییر مظاهر زندگی مادّی رابطهای بود و به موازات ترقّی و تحوّلات مادّی و صنعتی، ایمان ضعیف شده و در قوس نزولی حرکت میکرد، قرنها پیش از این، فاتحه ایمان خوانده شده و همه جا بیایمانی، حاکمِ مطلق شده بود؛ چرا که تمام مظاهر زندگی بشر از خانه، لباس، خوراک، کسب و تجارت، زراعت، آلات و ادوات، خواندن و نوشتن، کتاب و چاپ، نقل و انتقال، ریسندگی و بافندگی، همه به تدریج و در اثر پیشرفت صنعت و اختراع و کشف مجهولات، ساخته و تکمیل شده و هر روز، بشر قدمی به جلو برداشته و در جهان علم و صنعت اطّلاعات تازهای کسب کرده است. و در حالی که این مظاهر زندگی از هزاران سال پیش تاکنون در حال تغییر بوده و هست، ایمان و لوازم آن همواره ثابث و برقرار باقی مانده است؛ به طوری که اگر یک مؤمن و یک موحّد حقیقی چند هزار سال پیش، مانند: ابراهیم خلیل علی نبینا و آله وعلیه السّلام به این دنیای ما باز گردد، اصلا و ابداً چیزی از ایمانش کاسته نمیشود و با همان ادلّهای که قرآن از آنها حکایت کرده، اکنون هم مردم را به خدا راهنمایی میکند؛ و همانطور که آن روز بشرپرستی و شرک را محکوم میکرد، امروز هم بشرپرستی را که به صُور دیگر رایج شده، محکوم میکند؛ زیرا هیچ فرق و تفاوتی پیدا نشده، جز ترقّی علم و افزایش اطّلاع بشر، که آن هم مؤیدایمان و سبب نیاز بیشتر انسان به یک نظم دینی و وجدانی شده است.
نظرات شما عزیزان: