سحر بخیز تجدید وضو کن
به آب توبه خود را شستشو کن
اگر خواهی شوی پاک از پلیدی
به درگاه خدای خویش رو کن
به شکر نعمتش تا می توانی
لبت را آشنا با ذکر او کن
در رحمت به رویت کرده حق باز
به او رو آور و دفع عدو کن
گدای درگه حق شو به عالم
گدایی گر کنی با آبرو کن
هرآنچه درد دل داری به عالم
سحر با حقتعالی گفتگو کن
اگر خواهی تو فیض از محضرحق
از او توفیق طاعت آرزو کن
رمضان ماه جلا دادن دلها آمد
ماه تسبیح میان دل شبها آمد
رمضان ماه خداوند جلی سبحان
ماه نازل شدن مصحف عالم قرآن
باز شیطان شده در بند در این ماه عظیم
در رحمت شده باز از طرف حی کریم
ماه قدر آمده تا بند ز دل باز شود
بنده با خالق خود لحظه اي دم ساز شود
باز میهمان خداوند تبارک شده ایم
شکر حق وارد این ماه مبارک شده ایم
آمده لحظه ي افطار و دعای سحری
تا شود بنده جدا از گنه و در به دری
ماه در خون شدن مسجد و محراب آمد
ماه سوگ پدر حضرت ارباب آمد
رمضان آمد و جای گل زهرا خالیست
از فراقش همه ی ي دم اشک ز چشمم جاریست
کاش مهدی برسد وا گره از کار شود
کاش در این رمضان موعد دیدار شود
«وحید زحمت کش شهری»
رمضان ماه مناجات مه ذكر و دعاست
مه رحمت مه توبه مه غفران و رجاست
رمضان ماه خدا ماه قيام است و قعود
مه عرفان مه تسليم و ركوع است و سجود
رمضان ماه رهائي زجهان سفلاست
مه معراج به اوج ملكوت اعلاست
رمضان ماه تمسك به خداوند رئوف
مه عاصم ز معاصي و ز آفات مخوف
رمضان ماه كرامت مه تسويف بلاست
مه ايمان مه قرآن مه تسريع عطاست
رمضان ماه محبان خداوند حق است
مه مهماني گسترده رب الفلق است
شده مفتوح در اين ماه در خانه عشق
روزه داران شده دعوت به كرم خانه عشق
بارالها به قريبان الستت سوگند
به خموشان ز خودرسته مستت سوگند
به تماشاگه عشق و كرمت راهم ده
به كرم خانه ناز و نعمت راهم ده
زازل بخشش و انفاق و عطا عادت توست
چشم پوشي ز معاصي و خطا عادت توست
اگر چه غفلت زده ام ليك در اين ماه عظيم
چشم بسته به كف لطف تـو اي حي قديم
دارم اميد عنايت ز درت يا الله
نا اميدم منما از كرمت يا الله
«جابري»حال مناجات و دعا مي خواهد
اندر اين ماه دعا فيض لقا مي خواهد
«بهنام فرج پور»
نظرات شما عزیزان: