ورزش و سلامتی از منظر دین اسلام
امام علی (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه ی «وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا» فرمودند «لَا تَنْسَ صِحَّتَکَ وَ قُوَّتَکَ وَ فَرَاغَکَ وَ شَبَابَکَ وَ نَشَاطَکَ؛ تندرستی، و توانایی، و آسایش خاطر، و جوانی، و نشاط خویش را فراموش مکن و با این ها آخرت را به دست آور».حضرت در اینجا پیرامون تفسیر سخن خدا به اموری توصیه فرمودند که هر کدام با ورزش بدست می آید زیرا سلامتی، توانایی، آسایش خاطر و نشاط و شادابی حتی جوان ماندن از آثار ورزش است. پدیده ی ورزش و تحرک بدنی مفید از لوازم زندگی ایده آل بشر به حساب می آید. بر اساس متون دینی حکم جواز این امر و بلکه ضرورت آن در طول زندگی به خوبی اسفاده می شود، در قرآن کریم از نیرومندی برخی بندگان الهی خبر داده و آن را به عنوان یک امتیاز و صفت ستودنی برشمرده است. در روایات معصومین (علیهم السلام) نیز برخی از انواع ورزش آمده و برای داشتن یک برنامه ورزشی همیشگی تأکید شده است. بنا بر شواهد تاریخی برخی از رشته های ورزشی در زمان پیامبر و امامان معصوم (صلوات الله علیهم) رایج بوده است، و آن بزرگواران مردم را نسبت به فرا گیری آن تشویق، و احیانا خودشان شرکت داشتند. در عصر حاضر که ماشین و صنعت جای فعالیت های طبیعی بشر را گرفته است؛ ورزش و فرهنگ سازی آن در جامعه ضروری می نماید و نیاز به فوائد و آثار سازنده ی فردی و اجتماعی آن بیشتر احساس می شود.
انسان از همان لحظه ای که دیده به جهان می گشاید زندگی را با تحرک و جنبش آغاز نموده و از این راه زمینه رشد وسلامتی خود را به وجود می آورد. حفظ سلامت و رشد قوای جسمانی و روحی از امور لازم و ضروری هر انسان عاقل و خردمند است. نقش ورزش در تندرستی و شادابی انسان بر همگان روشن و پذیرفتنی است به طور که روحیه سالم و با نشاط را در جسم سالم، و سلامتی جسمانی را همراه با فعالیت های جسمانی و اجرای برنامه ای ورزشی می توان جستجو کرد و از طرف دیگر از نظر درون دینی داشتن بدن نیرومند و سالم انسان را در راه انجام وظایف دینی و رسیدن به اهداف عالیه ی اسلامی کمک خواهد کرد لذا در لسان متون دینی نسبت به این امر تشویق شده است. اما باید دانست ورزش در گذشته به چند شاخه ای محدود تقسیم می شد ولی امروزه که دامنه آن گسترش پیدا کرده و از ورزش ومسابقات به عنوان یکی از پدیده مهم و جهانی و پر طرفدار یاد می شود و نیز برای آن ابعادی سیاسی اقتصادی ونظامی و... قائل هستند در سرنوشت جوامع بشری نقش مهمی داشته واطلاعات عمومی واحکام دینی بیشتری را به دنبال دارد. باید یاد آوری کرد که پدیده ی ورزش همچون سائر پدیده ها به عنوان یک وسیله ای که دارای دوسوی مثبت و منفی (مفید ومضر)، به شمار می رود و در این نوشتار وقتی موضوع ورزش بررسی می گردد منظور ورزش مثبت و مفید برای فرد و اجتماع است، و روی سخن با حرکت های مضر و ورزش های نا مطلوب ندارد؛ لذا در این نگارش پس از تعریف واژه ی ورزش، نظر اسلام نسبت به این پدیده را بر اساس برداشت از آیات وروایات، مورد بررسی قرارگرفته است امید که با همکاری پژوهشگران و اهل قلم گام های بیشتری در این زمینه برداشته شود.
تعریف ورزش:
در کتاب فرهنگ بزرگ سخن ورزش را چنین تعریف کرده است:
1. ورزش فعالیت بدنی سازمان یافته که برای تقویت قوای جسمانی و کسب مهارت های حرکتی انجام می شود.
2. عمل مکرر و تمرین که برای بدست آوردن نوعی مهارت یا حفظ آن انجام می گیرد.[1]
3. ورزش عبارت است از حرکت های منظم ومکرر بدنی که برای دست یابی به توانایی و ورزیدگی در راستای اهداف گوناگون –که مهم ترین آن ها نشاط وسلامتی بدن است- انجام گیرد. بنابراین حرکات نامنظم ونسنجیده مثل بعضی از بازی ها وتفریحات، ورزش محسوب نمی شود[2] از مجموع این تعاریف چنین بدست می آید که «ورزش» عبارت است از حرکت وفعالیت های مکرر ومنظم که با هدف کسب مهارت و تقویت نیروی بدنی و یا حفظ آن انجام می گیرد.
ورزش از دیدگاه اسلام:
تحرک و فعالیت از لوازم رشد و زندگی بشر بشمار می آید، زیرا وقتی انسان پا به این جهان می گذارد بلکه زودتر از آن در شکم مادر از زمان که قدرت بر فعالیت و تحرک پیدا می کند با هدایت تکوینی که خدا در نهاد او قرار داده است حرکت و دست وپا زدن را آغاز می نماید و تا پایان عمر هرچه تحرک وفعالیت منظم داشته باشد از رشد وسلامتی بهتر نیز برخوردار، و هر چه فعالیت او کمتر گردد به همان اندازه رشد وسلامتیش در معرض آسیب خواهد بود.
آیت الله مکارم در این زمینه می فرماید: شما به یقین این مطلب را دیده اید که نوزادان زیادی گریه ناراحت کننده و جانفرسایی می کنند. بسیار می شود که انسان به فکر فرو می رود که چرا این اندازه، این بچه بی گناه گریه می کند؟ سبب ناراحتی او چیست؟ او که از دنیا و ناکامی های آن خبری ندارد که این قدر ناله می کند؟ بیشتر مردم، با نظر سطحی به این موضوع نگاه می کنند و به طور حتم آن را یک امر پیش پا افتاده و یا بیهوده فرض می نمایند، در حالی که مطالعات دانشمندان ثابت کرده که گریه نوزاد یکی از عوامل حیات و زندگی اوست و اگر از برنامه زندگی او حذف شود، ممکن است عواقب خطرناکی به بار آورد، زیرا بیش از همه چیز، برای رشد و نموّ عضلات، اعصاب کودک و استحکام استخوان های او ورزش و حرکت لازم است.[3] از آن جای که بچّه ها هر چه کوچک تر باشند، رشد آن ها نیز بیشتر خواهد بود لذا نیاز بیشتر به ورزش وتحرک در آن ها احساس می شود به همین جهت دستگاه آفرینش یک حالت جنب و جوش در نهاد اطفال- به خصوص در سنین کم- گذارده و پیوسته آن ها را به حرکت و ورزش وا می دارد تا اعصاب آن ها محکم و عضلات و استخوان های آن ها رشد و نمو لازم را پیدا بکند و به تدریج که قسمت های مختلف بدن استحکام لازم را پیدا می کند، علاقه او به ورزش و حرکت کمتر می شود، لذا اگر در سال های اوّلیه عمر- که بدن به سرعت رشد می کند- از حرکت و ورزش جلوگیری صورت گیرد لطمه جبران ناپذیری به سلامت و رشد او خواهد زد. اما وقتی می بینیم نوزاد شیر خوار ناتوان، نه آن پنجه و بازوی توانا را دارد که از وسایل مختلف ورزشی استفاده کند و نه پاهای نیرومندی دارد که بتواند پیاده روی نماید، در حالی که احتیاج فوری و نیاز مبرم به یک ورزش کامل هم دارد. آفریننده کودک که او را از مراحل خطرناک عالم رحم به سلامت عبور داده و در کمال تندرستی به این جهان فرستاده، این نیازمندی را از طریق ساده ای تأمین کرده است و گریه را- که یک ورزش کامل برای کودک است- در اختیار او قرار داده است، به طور که هنگام گریه کودک، مشاهده می کنیم که هنگام گریه تمام دستگاه های بدن کودک به شدّت فعّالیّت می کند، رنگ صورت بر اثر جریان سریع خون قلب به طور کامل سرخ می شود، دستگاه تنفّس به سرعت کار می کند، فشار سختی روی اعصاب، روده ها، حنجره، پلک های چشم و فک ها وارد می شود و دست و پا هم به حرکت در می آید، لذا می توان این گریه را به یک ورزش کامل و تمام عیار برای نوزاد دانست.[4] افزون بر آن ها در زمان سابق که مردم برای تأمین معاششان به قدر کافی فعالیت جسمانی وحرکات عضلانی داشتند و اعمال تطابقی بدنشان خود به خود صورت می گرفت مثلا در مسافرت برای رسیدن به مقصد، ناگزیر پیاده روی و قدم زنی صورت می گرفت، علاوه بر آن چون کارها بوسیله ی دست و با نیروی انسانی انجام می شد اوقات فراغتشان آن قدر زیاد نبود که در جستجوی کارهای تفریحی و سر گرم کننده باشند. با این حال برخی از ورزش ها مانند شنا، تیر اندازی، اسب دوانی و. ..در جامعه رائج بود و معصومین (علیهم السلام) مردم را در انجام آن ها نه تنها مورد تأیید، بلکه تشویق می فرمودند. اما در دنیای کنونی صنعت و ماشین که ورزش به عنوان یک پدیده ای جهانی مطرح، و توجه جهانیان را به خود معطوف داشته وبه اشکال مختلف اجرا می شود، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و برای تمام سنین یک امر ضروری و لازم می نماید و باید بیش از پیش بر آن اهتمام ورزید، و طبعاً ابعاد و مسائلی مختلفی را به دنبال خواهد داشت. آن چه برای دین داران این دیار مهم است آگاهی از نظر اسلام نسبت به این پدیده است، زیرا اسلام حاوی برنامه تأمین تمام شئونات زندگی دنیایی و آخرتی بشر است. برای دست یافتن و آگاهی از نظر اسلام را دربارة ورزش، باید به منابع دینی مانند قرآن، احادیث، سیرة انبیاء و امامان معصوم (علیهم السلام) مراجعه کرد، آن گاه به اهمیت وجایگاه رزش از دیدگاه اسلام پی خواهیم برد.
ورزش در قرآن:
اصل توانمندی، داشتن بدن مستعد، آماده و سالم، یکی از اصول مورد علاقه اسلام است، چنانکه رسول گرامی اسلام فرمود: «المُؤمنُ القَوی خَیرٌ وَ أَحَبَّ إلَی اللّهِ مِنَ المُؤمِنِ الضَّعیفِ؛[5] مؤمنی که قوی و نیرومند باشد از مؤمن ضعیف، بهتر و دوست داشتنی تر است. وهمچنین رعایت بهداشت، روحیه ای پر نشاط وشاداب، نظم وانظباط در زندگی و تقویت روح وروان آدمی از امور مورد علاقه اسلام است، و از طرفی حفظ سلامت و تعمیم بهداشت، رشدقوای جسمی وفکری، آمادگی دفاعی، شادابی، نشاط، و رسیدن به قله های موفقیت را نمی توان از ورزش و تربیت بدنی جدا کرد. بنا بر این می توان ادعا کرد که آثار طبیعی ورزش از اهداف عالی اسلام به شمار می آید. اما از آنجای که قرآن کتاب آسمانی اسلام، بزرگ ترین سرمشق و راه گشای زندگی انسان ها در همه شئون و امور، تا روز قیامت است باید در تمام شئونات زندگی در مرحله اول باید سراغ این کتاب زندگی و حیات بخش الهی رفت و از آموزه های تعالی بخش این کتاب آسمانی در مسیر رشد وشکوفایی بهره جست. در این کتاب بزرگ و بی نقص - که کلام خالق انسان و تمام هستی می باشد - آیاتی وجود دارد که به گونه ای بر اهمیت ورزش و نیرومندسازی جسم در کنار تقویت روح و بعد علمی دلالت دارد. ما در این جا به برخی از این آیات - در حد وسع مقاله- اشاره می کنیم، باشد که راه گشای ورزشکاران، ورزش دوستان و سایر اقشار جامعه مؤمن و مسلمان ما باشد».
ورزش و تقریر معصوم:
یکی از دلائلی که می توان بر جواز پدیده ای ورزش اقامه کرد دلیل «تقریر معصوم» (یعنی کاری که در منظر و محضر او انجام گیرد اما او با آگاهی و فراهم بودن شرایط برای هشدار، سکوت است ونهی نکند) است[6] و آن عبارت است ازسکوت که حضرت یعقوب (علیه السلام) در برنامه هایی اظهار شده توسط فرزندانش درماجرای حضرت یوسف وبرادرانش، نمود، زیرا وقتی آن ها آمدند نزد پدرشان حضرت یعقوب (علیه السلام) اصرار کردند که حضرت یوسف را با آنها به صحرا و هوای آزاد بفرستد و ضمناً هم برنامه شان را نیز نزد پدر اعلام داشتند و هم قول محافظت دادند تا از لحاظ برنامه کاری وامنیت برای حضرت یعقوب اطمینان حاصل آید. قرآن می فرماید که برادران یوسف خطاب به حضرت یعقوب عرضه داشتند: «أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛[7] او (یوسف) را فردا با ما (به خارج شهر) بفرست تا غذای کافی بخورد و بازی و تفریح کند و ما حافظ او هستیم». برادران یوسف به بهانه ای بازی کردن یوسف را از پدرش که خود یک پیامبر الهی و دارای بینش کافی است جدا می کنند و آن حضرت به اینکه بازی برای کودک لازم است اعتراض نمی کند و آن را امر جایز و روا می داند و اگر چنانچه این موضوع دچار اشکال و امر غیر جایز بود پیامبر خدا نه تنها تأیید نمی کرد بلکه نهی از آن لازم بود.
آیت الله مکارم شیرازی در این مورد می فرماید: جالب اینکه یعقوب پیامبر در برابر استدلال فرزندان نسبت به نیاز یوسف به گردش و تفریح هیچ پاسخی نداد، و عملا آن را پذیرفت، این خود دلیل بر این است که هیچ عقل سالم نمی تواند این نیاز فطری و طبیعی را انکار کند. انسان مانند یک ماشین آهنی نیست که هر چه بخواهند از آن کار بکشند، بلکه روح و روانی دارد که همچون جسمش خسته می شود، همانگونه که جسم نیاز به استراحت و خواب دارد روح و روانش نیاز به سرگرمی و تفریح سالم دارد. تجربه نیز نشان داده که اگر انسان به کار یک نواخت ادامه دهد، بازده و راندمان کار او بر اثر کمبود نشاط تدریجا پائین می آید، و اما به عکس، پس از چند ساعت تفریح و سرگرمی سالم، آن چنان نشاط کار در او ایجاد می شود که کمیت و کیفیت کار هر دو فزونی پیدا می کند، و به همین دلیل ساعاتی که صرف تفریح و سرگرمی می شود کمک به ساعت کار است. باز از ذیل این آیه استفاده می شود که ورزش و مسابقه یک امر جایز و بدون اشکال است زیرا وقتی برادران، بدون یوسف با چشمان اشکبار نزد پدر برگشتند نقشه ماهرانه پیامبر پسند را طراحی نمودند وگفتند: «یا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنا یُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ؛ پدر جان ما رفتیم و مشغول مسابقه (سواری، تیراندازی و مانند آن) شدیم و یوسف را که کوچک بود و توانایی مسابقه را با ما نداشت، نزد اثاث خود گذاشتیم، ما آن چنان سر گرم این کار شدیم که همه چیز حتی برادرمان را فراموش کردیم و در این هنگام گرگ بی رحم از راه رسید و او را درید».[8]در اینجا وقتی فرزندان یعقوب بدون یوسف برگشتند دنبال طراحی یک عذر موجه بودند لذا عرضه داشتند ما مشغول مسابقه بودیم که این قضیه اتفاق افتاد و حضرت یعقوب که پیامبر خدا و معصوم است این برنامه شان را تقریر نموده و زیر سوال نمی برد که چرا به تفریح و مسابقه و ورزش پرداختید و اگر چنانچه بازی وسر گرمی و یا مسابقه دادن اشکال داشت هرگز فرزندان آن حضرت آن را اظهار نکرده و یقینا آن حضرت آن ها را از این کارها منع می نمود. اما مجددا شایان ذکر است که سرگرمی و تفریح، «سالم» و «مثبت» باشد و گرنه ورزش وتفریحات «منفی» و «ناسالم» نه تنها مشکلی را که حل نمی کند بلکه مشکل آفرین خواهدشد، چه بسیار تفریحات ناسالمی که روح و اعصاب انسان را چنان می کوبد که قدرت کار و فعالیت را تا مدتی از او می گیرد و یا لا اقل بازده کار او را به حد اقل می رساند؛ و نیز باید متوجه بود که اگر ورزش ابزاری برای دشمنان دین و بیگانگان قرار گیرد باز هم فاقد ارزش و بی اعتبار خواهد بود همانگونه که برادران یوسف از علاقه انسان مخصوصا نوجوان به گردش و تفریح برای رسیدن به هدفشان سوء استفاده کردند در دنیای امروز نیز دست های مرموز دشمنان حق و عدالت از مساله ورزش و تفریح برای مسموم ساختن افکار نسل جوان سوء استفاده فراوان می کند، باید به هوش بود که ابر قدرت های گرگ صفت در لباس ورزش و تفریح، نقشه های شوم خود را میان جوانان بنام ورزش و مسابقات منطقه ای یا جهانی پیاده نکنند.[9] بنا به راین با توجه به فراهم بودن زمینه بیان، با تقریر معصوم و عدم نهی از جانب او نسبت به مسابقه و ورزش، می توان به جواز این موضوع دست یافت زیرا اگر مسابقه و فعالیت های ورزشی ذاتا یک امر نامشروع و غیر معقول بود قطعا مورد تأیید و تقریر معصوم قرار نمی گرفت. حال می پردازیم به مرحله بعدی که از طریق توصیف نیروی بدنی در قرآن، تا از این رهگذر اهمیت ورزش که در آن نقش بسزایی دارد روشن گردد.
پی نوشت ها
[1] انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج 8، ص 8405.
[2] هاشمی نوربخش، حسن، ورزش از دیدگاه اسلام، ص 17.
[3] مکارم شیرازی، ناصر، آفریدگار جهان، ص 246.
[4] همان
[5] خرمشاهی، بهاءالدین وانصاری، مسعود، پیام پیامبر، ص 640
[6] مظفر، محمدرضا، اصول اللفقه، ج 2، ص 76.
[7] یوسف/12
[8] تفسیرنمونه، ج 9، ص 344.
[9] همان.
نظرات شما عزیزان: